معنی اصطلاح To cut a long story short به فارسی (به همراه ویدیو و مثال)

قبل از هر چیز بهتر است توضیحات اصطلاحات را در مطلب “اصطلاحات در زبان انگلیسی چیست؟” مطالعه فرمایید و سپس به مطالعه و دیدن اصطلاح شماره ی هشتم To cut a long story short بپردازید.

Idiom (8) : To cut a long story short
در ویدیو پیش رو قرار است با هشتمین اصطلاح “To cut a long story short” آشنا شویم. همانطور که مشاهده می‌فرمایید این اصطلاح به صورت تحت اللفظی ” بریدن یک کوتاه داستان بلند “ ترجمه می‌شود، اما اگر بخواهیم معنای دقیق‌تری از آن استخراج کنیم، میتوانیم به صورت “خلاصه بگم، سَرت رو درد نیارم” ترجمه‌اش کنیم.

مثال‌های مرتبط

He wanted to be a doctor but to cut a long story short , he ended up as a pharmacist.

 او میخواست که یک دکتر بشه اما خلاصه بگم( سرت رو درد نیارم)، آخرش یک داروساز شد.

To cut a Long story short, she sold the painting.

خلاصه بگم( سرت رو درد نیارم) ،آن نقاشی رو فروخت.

To cut a long story short, he threw them out of the house.

خلاصه بگم( سرت رو درد نیارم)، او آنها را از خانه بیرون کرد.

To cut a long story short, Holly Father

خلاصه بگم( سرت رو درد نیارم) ، پدر مقدس…

To cut a long story short, It means we have no food.

خلاصه بگم( سرت رو درد نیارم)، یعنی اینکه غذا نداریم.

He cut his finger with a knife and, to cut a long story short, he ended up in hospital overnight.

انگشتشو با چاقو برید، سرتو درد نیارم، آخرش شبانه رفت بیمارستان.

I almost drowned once, so to cut a long story short, I don’t like swimming.

من یک بار تقریبا غرق شدم، سردتو درد نیارم، شنا بلد نیستم.

I don’t have much time, but to cut a long story short, I think we need to reevaluate our approach to sales.

زمان زیادی ندارم، اما خلاصه بگم، فکر میکنم ما باید شیوه کاریمونو برای فروش مجددا ارزیابی کنیم.

برای خواندن مطالب و مثال‌های مشابه به بخش اصطلاحات در زبان انگلیسی مراجعه کنید…

منابع:

بهترین محصولات آموزشی

آخرین مطالب بخش آموزشی

مشترک شدن در این بحث
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
دیدن تمام نظرات