نقد و بررسی بازی Death Stranding
“با همکاری: علی عظیمی”
بازی Death Stranding در 8 نوامبر امسال منتشر شد و نقد ها و امتیازهای متفاوتی را از وب سایت ها و مجلات بازی دریافت کرد. Death Stranding به کارگردانی و تهیه کنندگی بازی ساز معروف Hideo Kojima توسط تیم Kojima Productions ساخته و پرداخته شده است. در این بازی از چهره واقعی بازیگران مطرح استفاده شده است که به صورت Motion Capture به ایفای نقش پرداخته اند. با ما در سایت ساعت 7 با نقد و بررسی بازی Death Stranding همراه باشید.
اتحاد تنها راه نجات است
دنیایی رو به نابودی و انسان هایی از همیشه دور تر و غریب تر شده اند. دنیایی که خالی و ترسناک و وحشت زده شده است. Death stranding دنیای ترد شده ی انسان هاست. جایی که زندگیِ عادی دور تر از هر وقت دیگر به نظر می رسد. اتحاد و یکپارچه کردن دنیایی که از هم گسیخته شده، هدف واحد این بازی است. در بازی Death stranding شما حس تنهایی و خلع خواهید کرد و در عین حال حس همکاری و کمک کردن نیز به شما دست می دهد… این یک بازی متفاوت در دنیای بازی های کامپیوتریست هرچند هر چیز جدیدی دلیل بر جذاب بودن و عالی بودن آن نیست. با این وجود همین که جسارت ساخت بازی های متفاوت را کوجیما در خود می بیند قابل تحسین است.
بازیی که بیشتر به مانند یک فیلم سینمایی بلند می ماند…
اگر با سری متال گیر آشنایی داشته باشید حتماً می دانید که سبک هیدئو کوجیما در بازی سازی چگونه است. بیشتر به مانند فیلمی سینمایی می ماند که شما کنترل قهرمان آن فیلم را در اختیار دارید. یادم می آید در شماره دوم بازی “متالگیر” بیشتر از آنکه در حال بازی کردن باشم، در حال تماشای Cut-Scenes های بازی بودم. میان پرده هایی که بعضاً طولانی و پر از دیالوگ بودند. حال بازی Death Stranding به طور کامل به مانند یک فیلم سینمایی است. از آن طرف با استفاده از موشن کپچر، بازی باز شاهد بازیگردانی و Act های حرفه ای از سوی بازیگرانی سرشناس است. هیدئو کوجیما دیگر به استفاده از صداپیشه های حرفه ای و خلق شخصیتی مجازی بسند نکرده و تمام شخصیت های اصلی داستان خود را با استفاده از موشن کپچر و بهره گیری از چهره واقعی خودِ بازیگران به تصویر کشیده است (البته برای بعضی از کاراکترها از صداپیشه استفاده شده است). بدین ترتیب شما شاهد صحنه هایی بسیار واقع گرایانه هستید و در عین حال از بازی های بازیگران نیز لذت خواهید برد.
داستان یک باربر…
در واقع در حال حاضر که این نقد را می نویسم، نمی دانم در حال نقد یک بازی هستم یا یک فیلم، Death Stranding به طرز عجیبی مرز بازی و سینما را شکسته است. از همان ابتدای شروع بازی کوجیما در حال به رخ کشیدن قدرت موشن کپچرینگ بازی است. شما در بازی کنترل Sam Porter Bridges (با بازی Norman Reedus) را بر عهده دارید که یک باربر (Transporter Cargo) است، وقتی با وسیله ای شبیه موتورسیکلت در حال گذر از کوهستان است، ناگهان در برابرش یک Fragile (با بازی Léa Seydoux) به یک باره پدیدار می شود. سَم کنترل موتورسیکلت را از دست می دهد و به زمین می خورد و با بدشانسی موتورش به داخل درّه سقوط می کند. زمانی مشکلاتش چند برابر می شود که باران شروع به باریدن می کند. اما این باران معمولی نیست هرچه که به آن برخورد کند را به سرعت پیر کرده و وضعیت اش بدتر و بدتر می شود. سَم به سرعت در غاری پناه می گیرد، که از بختِ بدش گرفتار یک BT (موجوداتی نامرئی که ریشه در Beach (ساحل) دارند که گفته می شود این سرزمین به دنیای بعد از مرگ متصل است (Afterlife))، می شود و نمی داند چه کار کند که دوباره همان Fragile به دادش می رسد، BT ها که تنها جای دستانشان بروی زمین قابل مشاهده است، از سقف غار شروع به حرکت می کنند و از میان سَم و Fragile عبور می کنند و…
پر از اتفاقات نفس گیر…
بازی پر است از صحنه های نفس گیر که هریک از آنها ممکن است شما را سرجایتان میخکوب کند. دوباره به داستان بازی برگردیم زیرا قصه ی بازی کمی پیچیده است. همه می دانیم کیهان (Universe) توسط یک انفجار بزرگ (Big Bang) بوجود آمد، انفجاری که زمان و مکان و سیاره ی ما را ساخت، اما در این قصه انفجاری دیگری رخ داد که باعث شد تقریباً بشریت رو به انقراض برود. از امریکا تنها چند شهر باقی مانده است. که به آنها UCA (شهرهای متحد امریکا) گفته می شود. سَم در یکی از این شهرها زندگی می کند (شهر اصلی یا پایتخت) و کارش همانطور که گفتم رساندن بسته های مفقود شده و یا در راه جامانده به شهرهای دیگر است.
وقتی اولین بار به شهر می رسید فردی به شما می گوید که در حال حمل جسدی به کوره است تا آن را بسوزاند. (برای اینکه BT ها به اجساد علاقه دارند و باعث جذب آنها به سمت خود می شوند و این ممکن است امنیتِ مردم و به طور کل شهرها به خطر بیاندازد، حتی ممکن است شهر از بین برود) او از سَم می خواهد که او را در این راه کمک کند. در حال گذر از میان راه های پُر پیچ و خم و آخرالزمانی بازی، BT ها به سوی جسد کشیده می شوند. این صحنه از بازی را در یکی از تریلرهای بازی دیده اید، قصدم از تعریف دوباره آن، توضیح در مورد نوزادی است که در این صحنه به سَم واگذار می شود. BB ها یا Bridge Baby ها نوزادانی هستند که در یک رحم پایدار (StillMother’s Wombs) قرار دارند. این نوزادان قادر هستند با ابعاد دیگر ارتباط برقرار کنند و حامل خود را از حضور BT ها با خبر کنند.
شما باید بعد از هر ماموریت این BB ها را به پایگاه برگردانید زیرا استرس زیاد ممکن است آنها را بکشد، Chiral Network ها برای همین کار ساخته شده اند. رحم پایداری که نوزاد درون آن قرار دارد در واقع منبع اصلی ارتباط نوزاد با بُعد دیگر است که قادر هست BT ها را حس کنند. بعد از چند بار هم سفر شدن با BB به او اُخت می گیرید و یک حس خاص بین شما ایجاد می شود چرا که در طول مسیر باید مراقب او باشید و او را همیشه ساکت و آرام نگهدارید. این یک حس پدر و فرزندی را بین شما بوجود می آورد و با اتفاقات پیش رویتان لحظات دراماتیک زبیایی را برایتان خلق می کند.
گیم پلی بازی بعد از کلی Cut Scene سینمایی که می بینید آغاز می شود. در جایی که سَم باید بین شهرهای باقی مانده ارتباط ایجاد کند تا امریکا و مردمش را نجات دهد. در این میان اما anti-UCA ها گروهی هستند که با این ارتباط برقرار کردن شهرها (هر شهر را یک گره می نامند) مخالف هستند و UCA آنها را تروریست می نامد. سَم باید همه شهرها را به Chiral Network متصل کند تا آنها بتوانند در برابر BT ها پایدار بمانند. اما در میان مسیرتان حتما anti-UCA و BT ها و دشمنان دیگری سد راه شما در راه متحد کردن شهرها خواهند شد.
حمل و نقل بار در دنیای بزرگ بازی…
گیم پلی بازی تشکیل شده از رساندن Cargo ها به شهر، درگیری با راهزنان و BT ها که مورد آخر بسیار نفس گیر است. باید نفس خود را حبس کنید و تا جای ممکن آرام حرکت کنید تا آنها متوجه حضور شما نشوند. البته این روش همیشه جواب نمی دهد. درگیری با آنها بسیار سخت است و نابودی آنها مشکل، اما غیر ممکن نیست. بهترین سلاح برای روبرو شدن با آنها Blood Grenade (که از خون خود سم بوجود می آید) است، البته سلاح های دیگری هم میتوانید استفاده کنید مانند Blood Bullets و Anti BT Gun اما در آخر بهتر است سعی کنید آنها را بی خیال شوید و از درگیری با آنها اجتناب کنید، زیرا هنگام درگیری خسارات زیادی به Cargo هایتان وارد می شود. مخصوصاً اگر از جمله افرادی هستید که می خواهید تمام مراحل بازی را امتیاز S به پایان ببرید.
سیستم امتیاز دهی بازی Death Stranding بدین صورت است که باید موفق شوید Cargo ها را به سلامت به مقصد برسانید، تمام Cargo های مفقود شده در مسیر را نیز بیابید (نگران نباشید نقشه جای آنها را به شما نشان می دهد). بعد از این بازی State های شما را به میزانِ موفقیت شما در ماموریت افزایش می دهد. که قادر خواهید بود حجم بیشتری Cargo را حمل کنید، یا در درگیری ها شانس بیشتری برای عکس العمل سریع داشته باشید. اما بالاخره همیشه هم نمی توانید در نبردها موفق باشید و ممکن است کشته شوید، در اینجاست که بازی به شما جلمه معروف و نوستالژی Game Over را نشان نخواهد داد! بلکه در این هنگام سَم درون اقیانوسی قرار دارد ( سَم یک Repatriate است که بعد از مرگ به دنیای زیر آب کشیده می شود) که باید او را به جسم مادی اش برسانید تا دوباره احیا شود اما در این هنگام با یک Voidout روبرو خواهید شد که به مانند انفجاری هسته ای است و تمام محیط محل مرگ را تحت تاثیر قرار می دهد. به گفته خود بازی به نقطه ای غیر قابل بازگشت می رسید.
هدف اصلی بازی رساندن بسته هایی به نقاط مختلف دنیای بازی است.
دنیایی که از لحاظ ظاهری بسیار بزرگ و پر از جزئیات ساخته است. اما جهان بازی تهی از هر چیزی است و هیچ موجود زنده ای در طول مسیر بردن بسته ها در آن پیدا نخواهید کرد. (به جز BT ها و تروریست ها) چرا که بازیکن در بازه ای از زمان بازی می کند که بیشتر نسل بشر از بین رفته است. بردن بسته ها دارای پیچیدگی های خاص خود می باشند. انتخاب مسیر درست و حتی تمام قدم هایی که در مسیر راه می گذارید باید حساب شده باشند. مقدار باری که برای حمل کردن انتخاب کردید و یا مسیری که برای بردن این بارها مشخص کردید همه و همه در گیم پلی بازی تاثیر گذار هستند. بار زیاد می تواند سرعت شما را کم کند و چیدمان اشتباه بار روی پشتتان باعث این می شود که کنترل خود را در طول مسیر از دست دهید و کوچکترین سنگ ریزه میتواند سرعت شما را کم کرده و باعث منحرف شدن بار و ریختن و صدمه دیدن آنها شود و همینطور صدای BB را نیز در می آورد. در حقیقت “راه رفتن” مهمترین موضوع بازی است و برای انجام اینکار برخلاف بازی های دیگر باید برای قدم به قدم راهتان برنامه ریزی کنید.
بیشتر طول مسیرِ بازی را باید با پای پیاده سر کنید. اما به مرور در طول بازی شما پیشرفت هایی را خواهید داشت که باعث می شود کارتان در بردن محموله ها و همینطور مبارزه با دشمنان آسان تر شود. یعنی اگر بتوانید چند ساعت اولیه ی بازی را بگذرانید بازی امکانات بیشتری به شما می دهد تا کارتان را راحت تر بکند. انواع وسایل نقلیه برای شما و یا برای بارهایتان ، انواع سلاح ها و یا نارنجک ها که می توانید دشمنان را راحت تر از پیش رو بردارید. همین پیشرفت در طول مسیر بازی شما را بیشتر به سمت جلو و ادامه دادن بازی سوق می دهد.
بازی Death Stranding یک بازی single player است اما اگر آنلاین شوید در طول مسیر مانند بازیهایی مثل dark souls راهنمایی ها و کمک هایی از دیگر بازیکنان دریافت خواهید کرد. مانند علائمی همچون به محل خطر نزدیک شدید و یا محل هایی برای تحویل بار و یا شارژ برقی موتور و یا ماشینی که استفاده می کنید نیز در بازی وجود دارد. این بخش از بازی ، از قسمت هایی است که “کوجیما” به خوبی تعامل را بین بازیکنان برقرار کرده است و حتی شما شاهد سازه های بسیار جالبی که توسط بازیکنان دیگر ساخته شده اند در طول مسیرتان خواهید بود. مانند جاده ها ، پل ها و حتی بخش هایی که بتوانید محموله های اضافی را زودتر تحویل دهید و سبک تر شوید و شما برای تشکر از فرد می توانید او را لایک کنید. این مسئله دقیقا برای شما نیز صدق می کند و می توانید به ساخت و ساز بپردازید و از بازیکنان دیگر لایک دریافت کنید. این سیستم تعامل میان بازیکنان را بیشتر کرده و محیط مرده ی بازی را قابل تحمل تر می کند. و شما را به انجام کارهای گروهی بیشتر سوق می دهد.
خسته کننده…
اما بازی تا حدودی خسته کننده می شود، از یک طرف دیدن Cut Scene ها طولانی و از طرفی دشمنان تکراری و حمل Cargo ها از یک سوی نقشه به آن سویش برای من همان ابتدا خسته کننده شد. خوشبختانه Boss های بازی از طراحی بی نظیری برخوردارند و مبارزه با هریک چالشی و نیاز به استراتژی مخصوص به خود را دارد. که حداقل می توانید اینطور برداشت کنید که گیم پلی خسته کننده را به جان می خرم تا Cut Secen های ملال آور اما پر زرق و برق ببینم و از مبارزه با Boss ها لذت ببرم!!
گرافیک و موسیقی در یک کلمه عالی است، در بخش موزیک از آهنگ های گروه های مختلفی استفاده شده که به حال و هوای بازی نزدیک ترند و اتمسفر بازی را برایتان آخر و زمانی می کنند. در عین حال در بخش گرافیک و چهره پردازی شاهد یکی از بهترین موتورهای گرافیکی در نسل هشتم هستیم. جزئیات محیط بازی بسیار زیاد است و شما شاهد محیطی با اتمسفری زنده و پویا هستید که کاملا به گیم پلیِ بازی پیوند خورده و آن را کاملا تحت تاثیر خود قرار می دهد. چرا که سبب می شود شما تجربه ای واقعی از پایین آمدن از یک سراشیبی تند و یا گذر از یک رودخانه ی خروشان را تجربه کنید.