بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

با سلام خدمت شما همراهان گرامی ساعت هفت، با نقد و بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33 در خدمت شما هستیم. بازی Clair Obscur: Expedition 33 در تاریخ ۲۴امِ آوریل امسال برای تمامی پلتفرم‌ها منتشر شده است. استودیوی فرانسوی Sandfall Interactive این بازی را ساخته و Kepler Interactive وظیفه‌ی انتشار آن را برعهده گرفته است. با ما همراه باشید تا در ادامه بیشتر با این عنوان برجسته آشنا شویم.

تگ مرتبط: نقد و بررسی بازی

مقدمه

مرگ یکی از بزرگترین مفاهیم فلسفی و عرفانی ما انسان‌هاست. بیراه نیست اگر بگویم دین و مذهب نیز برآمده از دِل مرگ هستند. مرگ در عین حال که بسیار رازآلود و ترسناک است، به همان اندازه نیز اجتناب‌ناپذیر.

ما انسان‌ها همواره از فکر مرگ و اندیشیدن به آن طفره می‌رویم. اما مرگ در هر لحظه با ماست، او با ما به دنیا آمده و با ما نیز به خاک سپرده می‌شود. در دنیای ما و عالم فانی ما مرگ عنصری تحمیلی نیست. یعنی چه؟ یعنی خداوند مرگ را به شما تحمیل نمی‌کند. بعد از تولد انسان نمی‌آید بگوید: “فلانی تو در سن بهمان می‌میری و جای هیچگونه چانه زدن نداری، همینی که هست!”

همین مسئله است که زندگی را چون ماجراجویی غیرقابل تکرار می‌کند. نمی‌دانیم مرگ کی فرا می‌رسد، اما می‌دانیم زندگی ارزش یکبار امتحان کردن را دارد و تنها یکبار. اما در Clair Obscur: Expedition 33 مرگ به انسان‌ها تحمیل می‌شود. نقاشی (یک زن) هر سال از جای برخواسته و برروی صخره‌ای عددی را حکاکی می‌کند. این عدد نشان‌دهنده‌ی سن انسان‌هائیست که قرار است بمیرند. عدد ۳۴ که در ابتدای بازی می‌بینیم بدان معناست که افرادی که در سن ۳۴ سالگی هستند، امسال می‌میرند.

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

در چنین دنیایی باز هم فکر کردن به مرگ سخت است، با اینکه می‌دانید کی قرار است به دیار مردگان بشتابید، اما کافی است نگاهتان با نگاه مادر، پدر، خواهر، برادر یا فرزندان یا همسرتان دوخته شود. دل کندن از یک شئ آسان است اما از عزیزان دل کندن سخت‌تر از هر چیز دیگری است. در Clair Obscur: Expediton 33 حتی دل کندن از معشوقه‌ی سابق نیز مشکل است. کافی است کمی بیاندیشید و خود را جای “گوستاو” قرار دهید. نه شانه‌ی پدری مانده، نه آغوش گرم مادری. همه به اجبار یک نقاش از میان رفته‌اند.

ایده‌ و نحوه‌ی بیان آن ایده در قصه‌ی Clair Obscur: Expedition 33 بسیار جالب و تماشایی است. ایده‌ای که من “مرگ تحمیلی” می‌نامم. قصه‌ی مرگ را در کتاب‌های بی‌شماری خوانده‌ام حتی تالکین نیز فلسفه‌ی خود را از مرگ دارد. اما بهترین قصه درباره‌ی مرگ، “طاعون” آلبر کامو است. آنجا که مرگی که طاعون می‌نامندش، همچون نسیم بهاری کوچه‌ها و خیابان‌ها را می‌گردد و از گوشه‌‌ی پنجره‌ای خود را به زور به داخل خانه‌ها می‌کشاند تا دست هرکس که ببیندش بگیرد و با خود ببرد. ما بازماند‌ه‌ها می‌مانیم این سوال که “معنای مرگ چیست”؟

جالب‌ترین صحنه برای من آنجا بود که مردمان شهر برای منتظران مرگ در بازی جشنواره می‌گیرند. حلقه‌ی گُلی را قرمز رنگ، به دور سر یا به گردن آنها انداخته، می‌رقصند و می‌نوشند تا غم خود تسکین دهند. در آخر منتظران مرگ به خاکستر بدل گشته و چه کنایه‌ی زیبایی، زمانی که همراه خاکستر انسان‌ها، حلقه‌ی گل نیز پرپر می‌شود…

در آغوش مرگ

بازی Clair Obscur: Expedition 33 از همان سکانس آغازین و فستیوال مرگش، مرا تحت تاثیر قرار داد. بازی بسان تابلویی است از دوران اوج هنر پاریس، زمانی که ایده‌های نقاشان مختلف در پاریس به عالم معرفی می‌شد و مفاهیم و فلسفه‌ها و جریان‌های هنری جدید از آنجا برمی‌خواست… بیشتر به جای گوستاو، کنترل معشوق سابقش سوفیا را بر عهده داشتم و جالب بود که لنگرگاهی که مقصدم بود، تابوت مرگ سوفیا بود و منی که کنترل او را برعهده داشتم، الهه‌ی مرگ او بودم که او را به مرگ سوق می‌دادم. احساس بدی داشتم و یادم هست که با تمام آدم‌های فستیوال صحبت کردم. انگار داشتم برای سوفیا وقت می‌خریدم که دیرتر به قربانگاه برسد. رقص‌ها، جادوها، آدم‌ها، درنگی بودند برای دیرتر مُردن! قیافه گوستاو کاملاً دَمَق بود ولی سعی داشت سوفیا را خوشحال کند. و آخرین لحظه چه زود فرا رسید.

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

تِم تاریک داستان درست در تضاد با فضای روشن و پر نور محیط بازی است. تضادی که به خوبی با هنر و فرهنگ پاریسی جلوه‌ی برجسته‌ای یافته است. داستان درست بعد از فستیوال شروع می‌شود. شما در نقش گوستاو یکی از کاوشگران 33 Expedition هستید. یعنی چه؟ همه‌ی همراهان شما در این سفر سال دیگر در سن ۳۳ سالگی خواهند مُرد (البته تمام مردم نه آنها که آموزش دیده‌اند تا بجنگند و جادو کنند). بنابراین همه‌ی شما رهسپار سرزمینی می‌شوید که نقاش و آن صخره‌ی کذایی که سالشمار مرگ را می‌نگارد، در آنجا واقع شده‌اند. گوستاو همراهانش از آنجا که می‌دانند تنها یک سال بیشتر وقت ندارند (به جز دختری کوچک که سن کمتری از Expedition 33 دارد) پس جان خود را قمار می‌کنند تا شاید بتوانند هم از راز نقاش پرده بردارند و هم بتوانند یکبار برای همیشه کاری که Expeditionهای قبلی نتوانستند را انجام دهند و آن متوقف کردن “مرگ تحمیلی” است.

بازی Clair Obscur: Expedition 33 در زیر لایه‌ی تراژدی و مرگ و فانتزی، قصد دارد امید و پشتکار و در نهایت تمام پیوند‌هایی که آدمی را با دیگری نزدیک می‌کند، آن گوهری که سعدی می‌گوید ریشه‌ی ما در آفرینش است، را کندوکاو کند و مخاطب را آگاه‌تر نماید. امروزه تمام جنبه‌های زندگی باعث دوری آدم‌ها از یکدیگر شده‌اند و درست است که کارها راحت‌تر پیش می‌روند، اما ارتباط‌ها کمتر شده است. Clair Obscur: Expedition 33 سعی دارد اهمیت دوستان و خانواده و ارتباط انسان‌ها با یکدیگر را پررنگ‌تر کند و نشان دهد بزرگ‌ترین ارزش زندگی خانواده و دوستان و ارتباط با یکدیگر است.

از بازی Red Dead Redemption 2 و یا قبل‌ترش Persona 5 که شخصیت‌پردازی‌های فوق‌العاده را در داستان شاهد بودم به اینور هیچ بازی‌ای و مطلقاً هیچ بازی‌ای به اندازه‌ی Clair Obscur: Expedition 33 تا این اندازه شخصیت‌هایی گیرا، دلنشین، لایه لایه به من نشان نداده بود. تک تک آنها را می‌توانستم در آغوش بگیرم و با آنها نقطه اشتراکی بیابم و قطعاً برای شما نیز همین‌طور خواهد‌ بود. کاش می‌توانستم در طول سفر همه را به همراه خود ببرم ولی بازی فقط اجازه می‌داد ۳تا از آنها را در تیم‌ام بگنجانم که برای من یعنی آنها که بیشتر دوستشان داشتم و درست مخالف Persona 5 اصلاً به فکر مبارزات نبودم که فلانی چه جادوها یا سلاح‌هایی دارد. تنها می‌خواستم تمام مدت آنها که علاقه‌ی بیشتری داشتم، همراهی‌ام کنند. البته بازی برای همه سکانس‌های مشترک زیادی دارد ولی همین نکته‌ای است که باعث می‌شود بازی را بیش از چندبار تمام کنید تا کاراکترها را بیشتر بشناسید و جنبه‌های بیشتری از آنها را بیاموزید.

وجود کاراکترهای شوخ‌طبع و همینطور طنزِ ظریف داستان که به خوبی در زیر لایه‌ی تاریک و افسرده‌کننده‌ی آن جریان دارد، باعث شده سفرتان در گروه کاووش ۳۳ بسیار مفرح و لذت‌بخش باشد. پس بدانید که در زمینه‌ی داستان‌گویی و شخصیت‌پردازی Clair Obscur: Expedition 33 بسیار قدرتمند و عالی ظاهر می‌شود.

گیم‌پلی

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

انتخاب گیم‌پلی نوبتی و کلی‌تر JRPG، رویکردی جالب‌توجه و در عین حال جسورانه از Sandfall Interactive است. طرفداران JRPG در حاضر حداقل به لطف Metaphor: ReFantazio افزایش یافتند و فروش بالای بازی مذکور به ژانر JRPG قوت بخشید و نشان داد Atlus بر تمام جنبه‌های ژانر برتری یافته است. اما Atlus داستان‌گوی بسیار قدرتمندی است و همان بازی Metaphor نشان داد که آنها به خوبی بلدند رویدادهای روزمره‌ی ما را با فانتزی ترکیب کنند و داستانی فوق‌العاده بسازند. چیزی که از کمتر بازی‌ساز غربی در سال‌های اخیر بیاد داشتم. اما بیاد بیاورید که Baldur’s Gate 3 نیز داستان قوی و شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌اش را با گیم‌پلی Turn-Base برای ما معرفی کرد و چقدر آن بازی بیادماندنی شد. در نگاه اول کمی تعجب برانگیز است که Sanfall Interactive به جای اکشنِ محض، JRPG را برای گیم‌پلی‌اش مدنظر قرارداده است اما به نظر من درست برعکس، JRPG بهترین شکل برای توصیف داستان قدرتمند Clair Obscur: Expedition 33 است. زیرا برعکس بازیهای اکشن نقش آفریتیِ این اواخر، مدل JRPG رویکرد داستان محوری‌تری در رابطه با قصه‌گویی دارد.

کاراکترهای همراه شما جزوی از بازی و جزوی از تیم مبارزه‌ی شما هستند و همین باعث می‌شود که به راحتی از آنها شناخت پیدا کرده و یا حتی به آنها علاقه‌مند شوید و همواره از یک تیم بخصوص در مبارزه‌های خود استفاده کنید. اما چرا Sandfall Interactive به سراغ سبک Turn-Baseئه D&Dها نرفت؟ زیرا سبک Baldur’s Gate تفاوت ویژه‌ای با JRPG دارد و آن مکانیزم‌ها، قوانین و دخیل بودن مقیاس‌های مختلف است. در سبک نوبتیِ Baldur’s Gate در هنگام مبارزات هر عنصری یا وجهی یا حتی زمین مبارزه نقش پررنگی در گیم پلی دارد. مثلاً کاراکتر من یا دشمن بر روی بلندی ایستاده یا زمینی همسطح؟ کاراکتر من یا دشمن آیا نزدیک شئ‌ای ایستاده که من بتوانم او را غافل‌گیر کنم؟ آیا زمین مبارزه از آب پر شده (یا هر نوع ماده‌ی دیگر)؟ این موارد و بسیاری دیگر، باعث می‌شود ساخت گیم‌پلی شبیه Baldur’s Gate تخصصی‌تر از ژانرهای دیگر شود و همین دلیل است که سازندگان کمی (شاید فقط Larian) سراغ آن مدل گیم‌پلی بروند. در حالی که JRPG قوانین بسیار ساده‌تری از D&Dها دارد و در واقع بسیار اکشن‌تر از آنهاست.

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

هر چه قدر در بازی بیشتر پیشروی کنید جنبه‌های بیشتر و قابلیت‌های بیشتری در بازی بدست می‌آورید که باعث می‌شود به عقب بازگشته و مسیری جدید باز کنید و یا دشمنی را که Level بالایی داشت از بین ببرید. در طول این بحث به تفاوت‌های آشکاری از Clair Obscur: Expedition 33 با بازی‌های Atlus اشاره می‌کنم که به نظر Sandfall Interactive به خوبی JRPG را درک و ساده‌‌سازی کرده است. نقشه‌ی جهان بازی به مرور همچون دیگر جنبه‌های بازی بازتر و بازتر می‌شود (به Open World نمی‌رسد) و عناصر زیادی در خود برای کنجکاوی و جستجو کردن جا می‌دهد. بازی به هیچ عنوان Open World نیست و این را دوباره بازگو کردم تا یادآور شوم که بازی حتی در محیط خود نیز سعی دارد مخاطب را با دادن محیط‌های بیشتر یا باز کردن مسیر به یک مبارزه دیگر، تشویق کند تا بیشتر در محیط و مبارزات بچرخد. از همین رو بازی یادآور Final Fantasyهای کلاسیک است که همین رویه را در محیطی پیکسلی برایمان تدارک دیده بودند.

طراحی هنری و Level Design بازی عالی کار شد است. بعضی مسیرها هستند که سر و تهش معلوم است و می‌توانید حدس بزنید مسیر اصلی کدام است و فرعی کدام، اما در عین حال محیط‌های متفاوت چه از لحاظ ظاهری چه از لحاظ طراحی مراحل هم هستند که بسیار سرگرم‌کننده و اکتشافی طراحی شده‌اند. دنیای بازی پر است که اشیائ و ساختمان‌ها و گل و گیاه رنگارنگ که واقعاً تحسین مرا برانگیختند.

مبارزات نوبتی

بحث پیرامون مبارزات نوبتی از نوع JRPG که Clair Obscur: Expedition 33 آن را بکار برده است، تفاوت‌های اندکی با آثار ژاپنی دارد ولی بزرگ‌ترین تفاوت آن گرافیک واقع‌گرایانه آن است که به خاص شدن Clair Obscur: Expedition 33 انجامیده است. چهره‌پردازی و موشن‌کپچرینگ بازی باعث شد تا بعضی اوقات فراموش کنم بازی یک JRPG است، همین امر در داستان‌گویی و قصه‌سرایی بازی تاثیری مثبت داشته و باعث شد بیشتر درگیر کاراکترها شوم. تفاوت بزرگ Clair Obscur: Expedition 33 با آثار Atlus را تنها در موارد جزئی می‌توان دید و مثلاً اضافه شدن حرکات Action Real Time مانند Dodge دادن، Parry کردن، Jump کردن و Counterattack که در بازی Gradient Counter نام دارد، از جمله مواردی است که می‌توان نام برد.

در بازی تعداد دشمنان و تنوع آنها بسیار بالاست که به سرگرم‌کننده بودن مبارزات می‌انجامد. البته تنوع دشمنان در مبارزات نوبتی در کل به سخت‌تر شدن مبارزات هم ختم می‌شود که برای بازیکنان هاردکور سبک JRPG بازی Clair Obscur می‌تواند خاص شود. نکته جالب توجه این است که Clair Obscure واقعاً سبک JRPG را ساده کرده است، چرا این را می‌گویم چون می‌توانید تمام ضربات دشمنان را Dodge یا Parry کنید. نکته‌ای که برای Playerهای بازی‌های اکشن یک مزیت بالقوه است.

اگر فکر می‌کنید که Parryباز حرفه‌ای هستید بهتر است درجه‌ سختی‌های بالاتر را انتخاب کنید تا Clair Obscur: Expedition 33 کاملاً شما را به چالش بکشد. در بازی چیزی به اسم Mana یا MP کلاسیک JRPG نداریم. هر بار که به دشمن صدمه بزنید (ضربه‌ی معمولی) یک Point دریافت کرده و می‌توانید آن را خرج یک ضربه‌ی Special کنید. این حرکات خاص از آتش و یخ و صاعقه هستند تا انواع ضربات با شمشیر و موارد گوناگون دیگر. درون محیط بازی می‌توانید آیتم‌هایی را بیابید که باعث می‌شوند مثلاً Perfect Dodge به شما Point بیشتری بدهد یا اگر ضربه‌ی دشمن را Perfect Dodge کردید، ضربه‌ی بعدی شما Attack Power بیشتری داشته باشد و غیره که انواع و ویژگی‌های مختلف بسیاری دارند که دقیقاً مطابق Build و نوع دلخواه مبارزه‌ی شما طراحی شده و می‌توانید بسته به اینکه چه مدل بیلدی می‌خواهید آنها را به کار بگیرید.

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33

نکته‌ی منفی در بازی که شاید تا اواخر بازی آن را متوجه نشوید این است که دشمنان عادی بازی جز ۲ یا ۳ حمله چیز بیشتری برای عرضه ندارند. اما تفاوت ظاهری و شکل حملات (در باطن یکی هستند) آنها تشخیص این امر را مشکل می‌کند. البته Bossfightها واقعاً از هر لحاظ عالی کار شده‌اند و تنوع ظاهری و حرکات و توانایی‌های عجیب و غریب بسیاری دارند. بعضی دشمنان که می‌توان آنها را Elite نام گذاشت واقعاً HP بسیار زیادی دارند و اینکه تنوع حملات آنها هم اندک است، این مسئله ممکن است شما را خسته کند.

البته وقتی مبارزات با تعداد بالایی دشمن آغاز شود این ویژگی به چشم نمی‌آید اما در حین مبارزه با دشمنان تکی، شما شاهد خواهید بود که دشمن به گوستاو چند ضربه می‌زند، دوباره اینبار Lune را هدف گرفته یک کمبو می‌زند و دوباره بر می‌گردد به گوستاو یک حمله‌ی دوگانه انجام می‌دهد و این رویه تا زمانی که دشمن Elite را نکشید به همین منوال باقی می‌ماند. کمی آزاردهنده است اما چون Loot خوبی می‌دهند و مقدار Xp زیادی از شکست دادن آنها بدست می‌آورید، در پایان مبارزه واقعاً خستگی شما را بدر می‌کنند. این مسئله در نهایت می‌تواند یک ویژگی مثبت×منفی تلقی شود. ممکن است بدتان بیاید یا پیش خود بگویید: “حداقل Loot و Xp خوبی نصیبم خواهد شد”. چنین دشمنی در ابتدای بازی قرار داده شده است که در Level ۱۲ که بودم و ۳ یار داشتم به سراغش رفتم و بعد از ۲۵ دقیقه مبارزه و جاخالی دادن پیاپی ضرباتش هلاکش کردم ولی باعث شد تمام تیم‌ام ۳ سطح ارتقا بیابند که واقعاً خستگی را از تنم بدر کرد. بازی کمی بیش از حد بر Parry تکیه می‌کند. Dodge دادن تنها باعث می‌شود آسیب نبینید ولی Parry کردن ضربات دشمنان باعث می‌شود یک Counterattack اجرا کرده و آسیب قابل توجهی به دشمن وارد کنید. Parry کردن حتی در درجه سختی Story هم سخت است. بسیاری از آیتم‌هایی که حکم Ring و Talismanهای بازی‌های Fromsoftware را دارند، دقیقاً تاکیدی بر Parry کردن ضربات دشمنان دارند. زیرا بعضی از آنها به Counterattack یک عنصر (یخ یا آتش یا غیره) افزوده و آسیب را بالا برده، یا بعضی شما را Heal می‌کنند یا بعضی دیگر دشمن را برای چند Turn گیج کرده و می‌توانید حسابی آنها را کتک بزنید. Dodge کردن هیچکدام از ویژگی‌های نام برده را ندارد البته هستند آیتم‌هایی که به نوعی این مورد را تقویت کنند ولی بازی تاکید زیادی بر Parry دارد.

همانطور که متوجه شدید عناصر بازی‌های Action-Real Time در Clair Obscur: Expedtion 33 تنوع بالایی دارند، درست که این بازی Turn-Base است ولی Parry و Dodge آنرا شبیه یک بازی اکشن می‌کنند. این را جدی می‌گویم که اکنون بهترین زمان برای وارد شدن بازیکنان اکشن به بازی‌های Turn-Base به سبک JRPG است. حتماً دِل را به دریا زده و وارد گود مبارزات Clair Obscur: Expedition 33 شوید.

در بازی Minigameهای خوبی تدارک دیده شده است. پارکور کردن داریم و حتی بازی‌ای شبیه تنیس، تنوع خوبی در این بخش وجود دارد که می‌تواند شما را بیشتر سرگرم کنند البته بعضی خیلی طولانی و سخت می‌شوند ولی در نهایت بازهم جوایز خوبی از جمله لباس متفاوت یا مدل موی متفاوت برای شخصیت‌هایتان را در پی دارند که به امتحان کردنشان می‌ارزد.

در بازی‌های JRPG خصوصاً نوع Atlusاش بعد از کشتن یک دشمن نمی‌توانید آن را Revive کنید تا از این طریق Farm کنید و XP بیشتر بدست آورید اما در Clair Obscur: Expedition 33 ما در نقاط مختلف Flagئی داریم که در آنجا می‌توانید استراحت کنید و با استراحت کردن دشمنان عادی (به غیر از Eliteها و Bossها) احیا شده و می‌توانید مقداری Xp برای خود فارم کنید. ویژگی که من کاملاً از آن بهره برده و خیلی زود لول آپ کردم. حتی Arenaهایی در بازی وجود دارد که بارها و بارها می‌توانید یک دشمن را بزنید و Levelup کنید. اگر دشمن را No Damage بزنید که چند برابر Xp دریافت خواهید کرد.

Voice Acting

در بحث Voice Acting این بازی عالی عمل کرده است. Ben Starr را که از Final Fantasy 16 بیاد داشتم و کارش در اینجا فوق‌العاده بود. Jennifer English هم که نیازی به معرفی ندارد، صداپیشه‌ی Shadowheart در این بازی نیز با صدایش معجزه می‌کند. Andy Serkis هم که نیازی به معرفی ندارد.

موسیقی

تک تک ترانه‌های Clair Obscur: Expedition 33 و موزیک‌های متنش فوق‌العاده بودند که از حیث مرا یاد Final Fantasy 16 انداخت که ارکستر معجزه کرده بود. موزیک مبارزات عادی تقریباً یکسان هستند ولی آزاردهنده نمی‌شوند ولی در Bossfightها هر بار موسیقی جدید به گوشتان می‌خورد که در خور مبارزات بزرگ بازی تدارک دیده شده‌اند.

گرافیک

در بحث گرافیک بازی Clair Obscur: Expedition 33 در حد بازی‌های AAA است و جزئیات صورت، لکه‌ها و زخم‌ها عالی کار شده‌اند و موشن‌کپچرینگ بازی فوق‌العاده است. به سرعت با محیط بازی خو می‌گیرید و مجذوب جزئیات محیط اطرافتان و آسمان و اشیاء معلق در آن شده و افق بازی و آن صخره‌ای که عدد ۳۳ بر رویش نقش بسته، خیره‌کننده هستند. گهگداری lag و افت فریم تجربه کردم ولی چیزی نبودند که جلوی لذت تجربه‌ی بازی را بگیرند. کمی اشیاء و محیط بازی Blurry است که کمی چشم را اذیت می‌کنند ولی من خیلی زود به آن عادت کردم.

سخن آخر

امتیاز سایت ساعت هفت

امتیاز بازی Clair Obscur: Expedition 33

بررسی بازی Clair Obscur: Expedition 33 / قصه‌ی مرگ لاله‌ها 1

بازی Clair Obscur: Expedition 33 بهترین فرصت برای ورود به ژانر Jrpg است و می‌تواند حسابی شما را سرگرم کند. قیمت این بازی هم بسیار مناسب است 49.99$ فکر می‌کنم قیمت بازی‌های نسل قبل بود. البته از روز اول بر روی Gamepass هم موجود است که می‌تواند بسیار وسوسه‌انگیز باشد. داستان، شخصیت‌پردازی و حتی مبارزات بازی به نظرم از این عنوان یک باید ساخته است که حتماً باید آن را تجربه کنید…

فیلم و سریال

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
meysam
meysam
24 روز قبل

خیلی عالی بود حتما بازیش رو امتحان میکنم ممنون