معرفی شخصیت های بازی GTA VI
در دنیای بیرحم و پرهیاهوی GTA VI، شخصیتها فقط مهرههایی روی صفحهی بازی نیستند، بلکه آنها روح و قلب داستاناند؛ هرکدام با گذشتهای زخمخورده، آرزوهایی پرهیجان و مسیری که ممکن است به نجات یا نابودی ختم شود. از جیسون و لوسیا، زوجی که میان امید و جنون دستوپا میزنند، تا خلافکاران حرفهای و هنرمندان خیابانی که برای سهم خود از قدرت میجنگند — همه در تلاشاند تا جایی در این جهان بیرحم برای خود بسازند… در ادامه با توجه به معرفی شخصیت های مهم بازی در وب سایت رسمی GTA 6 قصد داریم به معرفی کاراکترهای مهم GTA VI در این مطلب بپردازیم با ما همراه باشید.
معرفی ۱۰ بازی برتر شرکت راک استار (از سری GTA تا Red Dead)
بهترین شخصیتهای اصلی سری GTA (رتبه بندی)
معرفی شخصیت های بازی GTA VI
جیسون دووال (Jason Duval)
درست در لحظهای که فکر میکرد همهچیز آرام میگیرد، زندگی دوباره مشتهایش را حوالهی صورت جیسون دووال کرد… جیسون همیشه دنبال یک زندگی راحت و بیدردسر بود؛ اما دنیا برای امثال او، هیچوقت ساده نمیشود. از همان کودکی که در محلههایی پر از خلاف و کلاهبردار بزرگ شد، آیندهاش روی لبهی تیغ شکل گرفت. در نوجوانی، برای فرار از آشفتگیِ درونی و بیرونیاش، به ارتش پناه برد تا شاید بتواند گذشتهاش را پشت سر بگذارد. اما با چیزی جز خاطرات زخمخورده و بیاعتمادی برنگشت…
بعد از ارتش، سر از جزایر کیز درآورد. آنجا، با مهارتی که از بچگی در خیابانها آموخته بود، برای قاچاقچیهای محلی کار کرد. کار پرریسک اما آشنا بود، چیزی که میدانست چطور از آن پول دربیاورد. اما ته دلش همیشه این صدا بود: «شاید وقتشه یه راه تازه رو امتحان کنی.»
و درست همانجا بود که لوسیا کامینوس وارد داستانش شد. جیسون نمیداند این ملاقات قرار است نجات دهندهاش باشد یا باعث نابودیش شود. شاید بهترین اتفاق زندگیاش باشد، شاید هم آخرین اشتباهش…. اما این را خوب میداند، اگر چیزی پیش بیاید، پشت لوسیا خواهد بود. چون در دل این جهنم خیابانی، گاهی تنها چیزی که داری، یک شریکِ سرسخت و وفادار است.
لوسیا کامینوس (Lucia Caminos)
لوسیا کامینوس از همان لحظهای که قدم روی زمین گذاشت، یاد گرفت که مشت بزند، البته نه برای سرگرمی، که برای بقا… پدرش اولین کسی بود که به او یاد داد چطور بجنگد؛ و زندگی از آن به بعد، همیشه در حال حمله به او بود. هر ضربهای که از دنیا خورد، هر خیابانی که از آن عبور کرد، هر شب بیخوابیای در لیبرتی سیتی، لوسیا را از یک دختر معمولی به زنی تبدیل کرد که چیزی برای از دست دادن ندارد — مگر رؤیایی که مادرش همیشه در دل داشت: زندگیِ بهتر.
اما برخلاف مادرش، لوسیا دیگر حاضر نیست فقط آرزو کند. او تصمیم گرفته با دستان خودش آیندهاش را بسازد، حتی اگر این ساختن از میان آتش و خون باشد. حمایت از خانوادهاش باعث شد سر از زندانِ لئونیدا دربیاورد، و فقط یک معجزه بود که دوباره به زندگی برگشت. اما این بار، بازی را بلد است — نه احساساتی، بلکه با حساب و کتاب عمل خواهد کرد.
حالا که از زندان بیرون آمده، فقط یک هدف دارد: برهم زدن تمام قواعد بازی. در دنیایی که فقط دو چیز اهمیت دارد — اینکه چه کسی را میشناسی و چی داری — لوسیا با ارادهای فولادی به دنبال فرصتی است تا ورق را برگرداند. و شاید، فقط شاید، جیسون دووال همان کسی باشد که بتواند با او از این بازی جان سالم بهدر ببرد. رابطهشان نه فقط عاشقانه، بلکه همدلانه است؛ دو روح سرکش، بهدنبال راهی به سوی آزادی… یا تباهی…
کال همپتون (Cal Hampton)
کال همپتون مردی است که با یک دست بطری آبجو، و با دست دیگر، در حال بالا و پایین کردن فرکانسهای گارد ساحلی است — گوشبهزنگ برای اتفاقاتی که شاید هیچوقت نیفتند… یا شاید همهاش از قبل طراحی شده باشند…
او دوست جیسون و یکی از آشنایان برایان است؛ مردی با ذهنی همیشه درگیر تئوری توطئه، که حتی وقتی همه چیز آرام است، معتقد است چیزی پشت پرده در حال جوش خوردن است. برای کال، هر حرکت منظم دستهای از پرندگان در آسمان، یک زنگ خطر است. هر تغییر آبوهوایی، یک سیگنال رمزگذاریشده. او عمیقاً باور دارد که «روانیها دنیا رو اداره میکنن. عادت کن!»
کال همانجایی ایستاده که به آن میگوید «پایینترین سطح جزر و مد آمریکا» و اتفاقاً از بودن در آنجا راضی است. او دنبال شکوه، جاهطلبی یا پول کلان نیست؛ بلکه در خلوت اتاقِ تاریکش، با چند تب باز در مرورگر و امواج رادیویی مرموز، احساس امنیت میکند. اما دوستش جیسون برنامههای بزرگتری در سر دارد و این یعنی کال، چه بخواهد چه نه، ممکن است به دل ماجرا کشیده شود، جاییکه ترسهایش، دیگر فقط در ذهنش نخواهند بود…
بویی آیک (Boobie Ike)
بویی آیک (Boobie Ike) شاه دلِ خیابانهای وایس سیتی است. مردی که لبخندش گرم، ولی نگاهش دقیق و بیرحم است. در دنیایی که هر گوشهاش پر از فریب، خشونت و معاملههای زیرمیزیست، بویی از معدود کسانیست که توانست مسیر خلاف را به نفع خودش عوض کند و از دل خیابان، امپراتوری قانونی خود را بسازد.
او حالا یک اسطوره محلی در وایس سیتی محسوب میشود: صاحب املاک، مدیر یک کلاب شبانه و صاحب یک استودیوی موسیقی است. همه چیزش حساب شده است: پول کلاب خرج استودیو میشود و پول مواد مخدر خرج همه چیز دیگر! ولی این مرد باهوش، هیچوقت نمیگذارد این واقعیتها لبخندش رو تلخ کنند… البته تا وقتی که حرفِ پول یا خیانت وسط نیاد.
بویی در نگاه اول ممکن است فقط به دنبال منفعت شخصی خود باشد، ولی او دل به یک چیز بسته: همکاریاش با Dre’Quan Priest، تهیهکننده جوان و پرشور موسیقی، برای راهاندازی لیبل Only Raw Records. برای بویی، این همکاری شاید راهی باشه برای جاودانهکردن اسمش؛ نه فقط در خیابون بلکه که در فرهنگ وایس سیتی….
درِکوان پریست (Dre’Quan Priest)
درِکوان پریست (Dre’Quan Priest) از همون روزای اول معلوم بود که با بقیه فرق داره. نه اینکه اهل خیابون نباشه — چون خوب بلده چطوری تو بازی زنده بمونه — ولی قلبش جای دیگهای بود: صحنهی موسیقی.
درِکوان همیشه بیشتر از اینکه یه گنگستر باشه، یه کلاه بردار بود. وقتی تو خیابون معامله میکرد، هدف نهایی چیزی فراتر از پول خرد و بقا بود. اون به چیزی فکر میکرد که تو وایسسیتی نایابه: جاودانگی از طریق صدا. براش موسیقی فقط یه سرگرمی نبود، یه راه نجات بود — یه پُل به دنیایی که صدای آدمای واقعی توش شنیده میشن.
تو روزهایی که هنوز استودیو نداشت، کلوپ شبانهی بوبی آیک جایی بود که استعدادها رو پیدا میکرد. رقاصها، مثل مسئولهای کشف استعدادش بودن؛ اگه آهنگی تو اون فضا جواب میداد، یعنی وقتشه بره روی نوار اصلی کار کنی…
حالا با امضای قرارداد با Real Dimez، درِکوان دیگه فقط دنبال اجرای زیرزمینی نیست. اون میخواد تو صحنهی موسیقی وایسسیتی حکمرانی کنه. مسیرش روشنه، جاهطلبیاش بیپایان و فقط یک چیز مونده: یه ترک انفجاری که همهچیو عوض کنه…
بیلوکس و راکسی (Bae-Luxe and Roxy)
بیلوکس و راکسی، که همه تو وایسسیتی اونها رو با اسم هنریشون Real Dimez میشناسن، مثل دو شعلهی آتیشن که هیچکس نمیتونه خاموششون کنه. از دوران دبیرستان کنار هم بودن، دو دختری که به جای رویاهای خام، نقشه داشتن — و بلد بودن چطور از واقعیتهای تلخ خیابون، طلا بسازن.
اونها کارشون رو از پایین شروع کردن، با زدن به دل محله و فروش آهنگهایی که بهطرز عجیبی صادقانه و جسور بودن. ویدئوهای جذاب، ریفهای بیپرده و حضور مداوم در شبکههای اجتماعی باعث شد اسمشون بالا بیاد؛ بدون کمک کسی، فقط با اعتماد به نفس و زبان آتیشینشون.
اما اون چیزی که باعث انفجارشون شد، همکاری با رپر محلی DWNPLY بود — یه ترک داغ که تو وایسسیتی ترکوند و اونها رو به اوج رسوند. با اینکه پنج سال از اون روز گذشته و مسیرشون پر از دردسر، درگیری و افتوخیز بوده، حالا با قرارداد رسمی در لیبل Only Raw Records برگشتن تا دوباره بدرخشند…
Raul Bautista
Raul Bautista یه دزد بانکی حرفهای، باسابقه و بیرحم که میدونه موفقیت تو بازیهای بزرگ، سهم آدمهای بیباک میشه. از روزهای پرآشوب دهههای گذشته تا خیابونهای داغ لئونیدا، راول هیچوقت زمین بازی رو ترک نکرده… اون ترکیبی از اعتماد به نفس، زیرکی و فریبندگیه؛ یه مغز متفکر که همیشه در جستوجوی استعدادهای نوپا و بیپرواست… راول با لبخند میگه: «زندگی پر از غافلگیریه، رفیق. بهتره همهمون اینو یادمون نره.»
اما در عین حال، بیپروایی بیش از حد راول گاهی بازی رو خطرناکتر از اون چیزی میکنه که باید باشه. اون از اون بازیکنهاییست که هیچوقت به زمان مناسب برای عقبنشینی فکر نمیکنه. بنابراین دیر یا زود، تیمش یا باید همه چی رو وسط بذاره، یا از میز بلند شه…. راول باوتیستا یه حرفهای واقعیه — ولی حتی حرفهایها هم وقتی زیادی ریسک کنن، پاشون میلغزه…
بریان هدر (Brian Heder)
برایان هدر (Brian Heder) بیشتر شبیه یه پیرمرد آفتابسوختهست که از صبح تا شب روی شنهای داغ لئونیدا لم داده و با لبخند بیخیال به افق خیره شده — اما واقعیت اینه که او بیشتر شبیه یه کوسه سفیده تا یه موجسوار بازنشسته… کوسهای که زیر سطح آرام دریاها هنوز دنبال طعمه میگرده…
برایان از نسل طلایی قاچاقچیهای مواد در فلوریداست. از زمانی میاد که قایقها پر از محموله بودن و ساحل، خط پایان یه مسابقه مرگبار. حالا با سومین همسرش، لوری، توی حیاط قایقهاش زندگی میکنه و هنوزم «جنس» رد و بدل میکنه — فقط این بار، دستاشو کمتر کثیف میکنه. اون بهقدری تو این بازی موندگار بوده که حالا بلده چطوری بذاره بقیه کارها رو براش انجام بدن.
جیسون، یکی از شخصیتهای اصلی، فعلاً تو یکی از املاک برایان زندگی میکنه — البته مجانی. ولی این مجانی بودن، قیمتی داره: کمک توی اخاذیهای محلی و… برایان هدر نماد اون تیپ خلافکارهای قدیمیه که تو سکوت کارشونو میکنن، ولی ردپاشونو تا مدتها بعد میشه دنبال کرد…
امیدواریم از مطلب “معرفی شخصیت های بازی GTA VI” لذت برده باشید.