داستان فیلم Respite

داستان فیلم Respite محصول سال ۲۰۲۱

فرجه(مهلت) / Respite فیلمی درام جنایی محصول کشور آمریکا به کارگردانی Saro Varjabedian است که در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۲۱ منتشر شده است. در این مطلب قصدم داریم تا به داستان کامل این فیلم بپردازیم. (این مطلب به درخواست یکی از بازدیدکنندگان گرامی تهیه شده است.) با سایت ساعت هفت با داستان فیلم Respite همراه شما هستیم.

بررسی کوتاه فیلم Respite

مهلت فیلمی با داستانی قابل قبول و تامل برانگیز است اما بازی‌های به شدت ضعیف و رعایت نکردن فرم سینمایی فیلم را به شدت سطحی و خالی از حس کرده است. این فیلم نمی‌تواند علاقه‌مندان جدی سینما را راضی کند. روایت داستانی فیلم نیز کم‌عمق است و به راحتی در همان دقایق ابتدایی داستانِ فیلم قابل پیش بینی است. با اینکه فیلم داستانِ تلخ و سیاهی دارد اما نمی‌تواند با اتفاقاتش هیچ‌گونه تاثیری روی شما بگذارد و در ارائه داستانش در قالب سینمایی یک شکست محسوب می‌شود. در کل Respite فیلمی نیست که پیشنهاد دیدن آن را به شما بدهیم اما به خاطر داستانش شاید ارزش یکبار دیدن را دارد.

…این مطلب شامل داستان کامل فیلم Respite می‌باشد…

داستان فیلم Respite

فیلم با صحنه کشیدن جنازه‌ای که چشمانش از حدقه بیرون آمده، به زیر پلی آغاز می‌شود. با خون بالای سر او این جمله از قرآن یعنی آیه ۴۲ سوره ابراهیم نوشته شده است. ” هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه کیفر ظالمان را به تاخیر می‌افکند تا آن روزی که چشم‌هایشان در آن روز خیره و حیران است. “

داستان فیلم در مورد مردی به نام “جیمی واس” می‌باشد که در حدود ۲ سال پیش پسر ۱۰ ساله‌اش را گم کرده است. در پی آن اتفاق او از زنش جدا می‌شود و از اداره پلیس استفا داده و هم‌اکنون به عنوان کارآگاه خصوصی فعالیت می‌کند.

روزی، خانواده‌ای به او ماموریت می‌دهند که پسر گم شده‌‌شان را پیدا کند. پسرِ ۲۲ ساله‌‌ای که حدود ۴ روز است ناپدید شده است. در ابتدا او این پرونده را قبول نمی‌کند اما در ادامه با اصرار پدر و مادرِ پسر(و البته به خاطر پسر گم شده‌اش) او این پرونده را قبول می‌کند.

تحقیقات اولیه، نشان می‌دهد نام پسر خلیل است و در رشته داروشناسی در حال تحصیل است. او فردی به شدت منظم است و دین اسلام را برگزیده است. خلیل در خانه‌ای مستقل زندگی می‌کند و آخر هفته‌ها به دیدن پدر و مادرش می‌رود. (اما این هفته با غیبتش پدر و مادرش را نگران کرده است) جیمی هم اتاق او در خانه والدینش و هم اتاق خانه مستقلش را جستجو می‌کند. ویژگی مشترک هر دو اتاق قرآنی است که خطوط خاصی از آن علامت گذاری شده است. تحقیقات بعدی نشان می‌دهد که خلیل اهل کشور افغانستان است و از جنگ و بی‌رحمی موجود در آنجا زخم خورده است.

در همین حین قتل دوم نیز روی می‌دهد و آیه‌ای از سوره بقره در بالای جنازه مردی دیده می‌شود. ” اجازه ندهید دستان شما در نابودی شما سهیم باشد.”

در حین تحقیقات، جیمی بوجود این قتل‌ها از طریق یکی از دوستانش در اداره پلیس یعنی ریچارد آلوز پی ‌می‌برد. بین این قتل‌ها و گم شدن خلیل ارتباطی وجود دارد چراکه هر دو فرد کشته شده اهل کشور افغانستان هستند. جیمی به فردی به نام عبدالنافی بر‌میخورد و او از تجاوز به کودکان در دوران جنگ افغانستان توسط عده‌ای افغان سخن به میان می‌آورد. عده‌ای با پوشاندن لباس دخترانه به پسران جوان به آزار و اذیت آنها می‌پرداختند و بعد از آن پسرها را با بریدن گلویشان به قتل می‌رساندند.

جیمی با صحبت با یکی از افسران آمریکایی بازنشسته جنگ افغانستان به عکسی برمی‌خورد که چهار افغان را در کنار افسر نشان می‌دهد. دقیقا دوتا از افراد درون عکس مقتولین هستند. جلوتر در داستان مشخص می‌شود که یکی از افسران پلیس به نام “امیر” (همکار ریچارد) نیز در دسته‌ای در افغانستان حضور داشت که دو مرد کشته شده حضور داشتند. با بررسی خانه امیر پسر بچه‌ای در زیرزمین پیدا می‌شود و مشخص می‌شود او در تجاوز به کودکان و این جور کارهای کثیف دست داشته و هم‌اکنون حتی در آمریکا نیز به کارهای کثیف خود ادامه می‌دهد.

همانطور که از ابتدای فیلم می‌توانستیم حدس بزنیم قتل‌ها توسط خود خلیل صورت گرفته است. او در بچگی مورد تجاوز چهار نفر از سربازان افغانی که در ارتش آمریکا خدمت می‌کردند، قرار گرفته بود. پس او طبق آیات قران به مجازات تجاوزکاران دست می‌زند. او سومین قتل را با بریدن زبان فرد سوم انجام می‌دهد و آیه‌‌ 116 سوره نهل از قرآن یعنی “به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى می‌شود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع می‌‏كنيد،) نگوييد: “اين حلال است و آن حرام‏”” را بالای سر او با خونش هک می‌کند.

او امیر را نیز گیر می‌اندازد و به عنوان آخرین فرد قصد انتقام ظلمی که در کودکی در حقش روا شده را دارد که ناگهان جیمی و ریچارد سر می‌رسند تا جلوی اینکار را بگیرند. در آخر امیر با صحبت‌هایش نشان می‌دهد که رباینده پسر جیمی نیز او بوده و به او تعرض کرده است. (یا امیر اینطور نشان می‌دهد تا جیمی را تحریک به قتلش کند چراکه نمی‌خواست به زندان برود.) در آخر امیر با گلوله‌های جیمی به سزای اعمال نابخشودنی‌اش می‌رسد.

در آخر فیلم خلیل به پیش خانواده‌اش بازمی‌گردد و جیمی نیز آزاد شده و به دلیل خاطرات شومی که این شهر برای او بوجود آورده آنجا را ترک می‌کند…(تمام)

—

امیدواریم از مطلب “داستان فیلم Respite” لذت برده باشید تا بعد…