بررسی فیلم The Little Things / چیزهای کوچک

چیزهای کوچک / The Little Things فیلمی جنایی هیجانی به کارگردانی و نویسندگی “جان لی هنکاک” (John Lee Hancock) است که بازیگران سرشناسی همچون دنزل واشنگتن، رامی ملک و جرد لتو که هر سه آنها جایزه اسکار را در پرونده خود دارند، در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. این فیلم در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۲۱ به طور همزمان در سینماها و HBO Max منتشر شد. در ادامه با سایت ساعت هفت با بررسی فیلم The Little Things همراه باشید تا ببینیم ستاره‌های فیلم چیزهای کوچک توانسته‌اند به فیلم کمک کنند یا خیر…

بررسی فیلم The Little Things

خلاصه داستان فیلم چیزهای کوچک

داستان فیلم در مورد جو دیکن (با بازی دنزل واشنگتن) کارآگاه سابقِ شهر لوس آنجلس است. او به خاطره اتفاقاتی که در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای افتاده با مشکلات زیادی رو به رو شد. حتی آن اتفاق باعث 3 بار سکته و همینطور متلاشی شدن زندگیِ شخصی‌اش شد. سال 1990 است و او در kern county به عنوان کلانتر مشغول کار است و پنج سال از هیاهوهای آن پرونده‌‌ی جناییِ حل نشده و اتفاقاتِ پیش آمده می‌گذرد. اما به یکباره ماموریتی برای بازگرداندن مدرکی از لوس آنجلس به او داده می‌شود. او وقتی به لوس آنجلس پا می‌گذارد سیر تمام حوادث گذشته به او هجوم می‌آورد و وقتی متوجه می‌شود کارآگاه جوان جیم باکستر (با بازی رامی ملک) روی پرونده‌های قتل مشابهی در حال فعالیت است، با کنجکاوی خود را به این کارآگاه نزدیک کرده تا آنها با هم بتوانند به حل راز این پرونده بپردازند. چندین دختر به قتل رسیده‌اند و به زودی دختر دیگری مفقود می‌شود. در ادامه آنها به شخصی به نام آلبرت اسپارما (با بازی جرد لتو) می‌رسند اما هیچ مدرکی بر علیه او در پرونده وجود ندارد و…

بررسی فیلم The Little Things

بررسی فیلم The Little Things / چیزهای کوچک

فیلم با یک صحنه تعقیب و گریز جاده‌ای آغاز می‌شود. دختر جوانی که در جاده‌ای خلوت با یک مرد جانی رو به رو می‌شود و برای نجات جان خود به هر دری می‌زند. این صحنه‌های اولیه نوید بخش یک فیلم جنایی هیجانی‌ست اما در ادامه‌ی فیلم، چیزی که نصیبمان می‌شود نه هیجان است و نه معمای جنایی که شما را درگیر خود کند… فیلم با استفاده از بازیگران خوش نام خود توجه بسیاری از سینما دوستان را به خود جلب کرد اما در عمل نه تنها از قدرت بازیگری آنها بهره نبرد بلکه توانایی‌های بازیگران با استعدادش را نیز به هدر می‌دهد. یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن چنین حسی در “فیلم چیزهای کوچک” یا فیلم‌های مشابه در این سبک، توجه نکردن به جزئیات به کار رفته در سکانس‌های فیلم است. از فیلم بر‌داری و تدوین فیلم گرفته تا مخصوصا آهنگ‌های به کار رفته در صحنه‌ها هیچ حسی درونشان دیده نمی‌شود و نبوغ و نوآوری در آنها به کار گرفته نشده است. برای فیلمی که قصد ایجاد تنش در مخاطبش را دارد شنیدن یک آهنگ ملایم در سراسر دقایق فیلم تنها فیلم را خسته کننده می‌کند و حس لحظات فیلم را می‌کُشد.

بررسی فیلم The Little Things

یک اثر جنایی در چند جنبه باید قدرتمند عمل کند. اول اینکه یک قاتل باهوش را خلق و با شخصیت پردازی مناسب خصوصیات خاصی به او بدهد تا ماندگار شود. دوم جنایت‌های دقیق و صحنه جنایی هوشمندانه خلق کند. نشان دادن جزئیات بسیار بااهمیت است چراکه بیننده را درگیر معمای جنایت می‌کند تا او بتواند بیشتر شرایط صحنه‌ی جرم را درک کند. از همه این‌ها مهمتر خلق کاراگاه‌های باهوش با دیدگا‌ه‌ها و افکار متفاوت است. کمی احساسات به آنها تزریق کردن و عمق دادن به شخصیت‌های آنها بسیار بااهمیت است تا حس کنیم با شخصیت‌هایی واقعی طرف هستیم و ارتباط احساسی بین ما و شخصیت‌های اصلی شکل بگیرد. اما فیلم چیزهای کوچک مانند یک خط صاف ادامه پیدا می‌کند و همانگونه نیز بدون اینکه حتی پرونده قتل را حل کند به پایان می‌رسد. حتی فیلم در بازگویی درست سرنوشت شخصیت‌ها لنگ می‌زند. در ایجاد شخصیت نیز کار خاصی انجام نمی‌دهد و فقط به ساخت چند تیپ مشخص بسنده می‌کند. با این حال فیلم لحظات خاص خودش را دارد مثل بازی احساسی “دنزل واشنگتن” روی تخت مُتل به یاد اتفاقات گذشته یا صحنه‌های پایانی فیلم در میان چاله‌ها و بازی “رامی ملک” در نقش کارآگاهی سردرگم و همینطور شروع معرفی شخصیت منفی فیلم، جرد لتو در سکانس بازجویی بازیِ باورپذیر و تاثیرگذاری دارد اما تمام این‌ها نیز نمی‌تواند فیلم را نجات دهد.

اگر فیلم چیزهای کوچک را به دو قسمت آغازین و پایانی تقسیم کنیم. تقریبا قسمت اول فیلم هیچ چیز خاصی برای ارائه ندارد. نه اتفاق خاصی می‌افتد و نه به شخصیت‌ها به خوبی پرداخت می‌شود. از همه بدتر معمای جنایت به بدترین شکل ممکن تعریف می‌شود و هیچ چیز جدیدی در طول این دقایق حس نکرده و کاملا لحظات ملال آوری را تجربه خواهید کرد. اما نیمه دوم فیلم با پیدا شدن سر و کله آلبرت اسپارما فیلم کمی حال و هوای متفاوتی به خود می‌گیرد. جرد لتو در همان دقایق بازجویی موفق عمل می‌کند اما این موفقیت فقط در همان سکانس متوقف شده و در ادامه هیچ چیز جدیدی نه از او و جلوتر هیچ حرکت هوشمندانه‌ای از طرف کارآگاهان در فیلم دیده نمی‌شود. فیلم نمی‌تواند با استفاده از جزئیات لازم بیننده را در ابتدا درگیر موضوع بکند و بعد مثلا در موقعیت مناسب حس تشویش به آنها بدهد و یا در لحظه خاصش آنها را غافلگیر کند، چرا که اتفاقات کاملا قابل پیش بینی درست شده‌اند.

در صحنه‌ای جو دیکن به جیم باکستر می‌گوید که چیزهای کوچک هستند که باعث گیر انداختن قاتل توسط کاراگاه‌ها می‌شوند اما در طول داستان فیلم متوجه می‌شویم که آنها نه تنها به چیزهای کوچک اهمیت نمی‌دهند بلکه کارآگاهانی هستند که حتی به چیزهای بزرگ نیز بی‌اهمیت هستند! مثل همراه شدن بدون فکر جیم با آلبرت و رفتن به همراه او به وسط بیابان برای کندن چاله که از همان ابتدا مشخص است کار درستی نیست و یک کارآگاه حرفه‌ای هیچگاه اینکار را انجام نمی‌دهد. کاراگاهانی که قرار بود شخص مفقود شده‌ای را پیدا کنند، بدون اینکه حتی قاتل را دستگیر کرده یا آن فرد اسیر یا مرده را پیدا کنند فقط به خطاهای گذشته‌شان اشتباهات جدیدی اضافه می‌کنند. آنها به فردی مضنون هستند که حتی به طور قطع مدرکی برای محکوم کردن او در دست ندارند و شاید فقط آلبرت یک فرد سادیسمی باشد که به اخبار جنایی علاقه زیادی داشته است! در کل فیلم با تمام این سوالات بی‌جواب به پایان می‌رسد و نمی‌تواند در حل معماهای ناقصش به درستی عمل کند.

موضوع اصلی فیلم اهمیت به چیزهای کوچک است. چیزهای کوچکی که می‌تواند جلوی اتفاقات بزرگی را بگیرد و فیلم نشان می‌دهد لحظه‌ای حواس پرتی یا لحظه‌ای جوش آوردن بی‌جا، بدون عواقب نیست و اتفاقات جبران ناپذیری را به بار می‌آورد. هیچ فرشته‌ای در این دنیا وجود ندارد و همه ما انسان‌هایی هستیم که گناهان کوچک و بزرگی را در طول عمر خود انجام داده‌ایم و همیشه سعی می‌کنیم از طریقی این گناهان را جبران کنیم حتی اگر به دروغ روی بیاوریم…

نتیجه گیری…

امتیاز سایت ساعت هفت

امتیاز فیلم چیزهای کوچک

فیلم چیزهای کوچک نه در ساخت شخصیت‌هایش موفق عمل کرده و نه داستان جدید و درگیر کننده‌ای به مخاطبانش ارائه می‌دهد. حتی در خلق معماهای جنایی که برایتان به یادماندنی شوند نیز به درستی عمل نمی‌کند. دنزل واشنگتن برنده دو جایزه اسکار، رامی ملک برنده یک جایزه اسکار و جرد لتو برنده یک جایزه اسکار هستند و باید قبول کرد گروهی که نتواند از این جمع ستاره به خوبی استفاده کند، موفق عمل نکرده است! هر سه این بازیگرانِ سرشناس تا حدودی خوب به ایفای نقش پرداخته‌اند اما آنها به تنهایی نمی‌توانند حتی با تمام توانایی‌هایشان داستان کم‌عمق و ناقص فیلم را نجات دهند. اثری که ارزش یکبار دیدن را دارد اما بعد از اتمام فیلم یادگاری از آن در گوشه ذهن شما به یاد نمی‌ماند…

آخرین مطالب به روز شده

محبوب‌ترین مطالب

آخرین مقالات اختصاصی

اشتراک در
اطلاع از
guest
9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد

فقط همین یه جمله برای این فیلم کافیه:
” دنزل واشنگتن برنده دو جایزه اسکار، رامی ملک برنده یک جایزه اسکار و جرد لتو برنده یک جایزه اسکار هستند و باید قبول کرد گروهی که نتواند از این جمع ستاره به خوبی استفاده کند، موفق عمل نکرده است! “

احسان
احسان

مرسی از سایت خوبتون

احمد
احمد

سلام ممنون از وقتی که گذاشتید
واقعا حس سینمایی داخل اثر نیست
صحنه قتل رو انقدر می‌ترسیدن با جزئیات نشون بدن که اصلا نتونست بیننده رو با مسیر داستانی همراه بکنه. قتل بدون جزئیات و قاتلی که اصلا معلوم نشد کیه و کاراگاههایی که معلوم نیست چیکار می‌کنن!

حتی بازی بازیگرا هم به نسبت اسماشون جذاب نبود
در کل اون چیزی نبود که انتظار داشتم و اصلا ازش لذت نبردم
ممنون از بررسیتون

جاوید
جاوید

خیلی وحشتناکه که یک سایت نقد فیلم همچین خزعبلاتی رو راجع به همچین اثری بنویسه ، مشکل شماها اینه که به کلیشه‌های همیشگی فیلم‌های جنایی عادت کردین و نمیفهمین که در دنیای واقعی گاهی پیش میاد که قاتل پیدا نشه و این اتفاقات برای کارآگاه ها بیوفته ، اتفاقا فیلم در اوج خلاقیت و قدرت ساخته شده چون هدفش خسته کردن مخاطبه ، میخواد به مخاطب عمق خسته کننده بودن کارآگاه بودن و دنیای جنایی رو برسونه ، دنیایی که در حقیقت در اوج تاریکی و آرامش و سکوت به سر میبره و کسی توش امینم گوش نمیده و بدو بدو نمیکنه ، این اثر یک قاب اورجینال از جهان واقعی جنایی بود که کمتر مخاطبی قدرت درکشو داره ، از موسیقی متن افتضاحش تا لوکیشن و فیلمبرداری داغونش گرفته تا شخصیت پردازی‌های کاملا رئال و یکنواخت ، اصلا اگر مصاحبه‌های خود کارگردان رو بشنویم هدفش هم همین بوده ، این که مخاطب رو از دنیای کلیشه‌ایی فیلم‌های پلیسی جنایی دور کنه ، بنظرم آقای ادمین یا به اصطلاح منتقد ،اگر دنبال هیجانی برو فیلم لیگ عدالتو ببین ، فکر نکنم این نوع فیلم ها نه تو سن و سال شما باشه و نه در اندازه‌ی قدرت آنالیز شما باشه

mostafa
mostafa
پاسخ به  جاوید

جاوید میشه در مورد همراه شدن کاراگاه و مظنون در نیمه شب مثل دوتا کبوتر عاشق و کندن چاله با بیلچه توسط کاراگاه برای پیدا کردن یه جسد دیگه اونم تو مزرعه شخصی در دنیای واقعی و قاب اورجینال نظرتو هم بگی واقعا خوشحال میشیم از نوع نگاه ارزش دهنده شما فیض ببریم

مدعیِ بی سواد
مدعیِ بی سواد
پاسخ به  جاوید

ببین دوست من لحن بیان شما دقیقا مثل لحن فیلمه که توی لحظه ای که میای باورش کنی و بگی آره پسر چقدر درست میگه دقیقا تو همون لحظه حقیقت خالی بودن و سطحی بودن اثر کوبیده میشه توی صورتت.
شمایی که سن دیدن فیلمای خاص هستی و ادراک بالایی داری و منتقد معرکه هستی و خزعبل نمیگی میشه به من بگی ایا میشه به بهانه خاص بودن و به بهانه ی مدیوم سینما مفاهیم اخلاقی و انسانی رو تغییر داد؟ ایا میشه گفت چون صداقت کلیشه شده پس دروغ و ریا یک فضیلت اخلاقی محسوب میشه؟ توی تمام متن داستان ادمایی رو میبینیم که علی رغم باهوش بودن و حرفه ای بودن کاراگاه دیکن طردش می کنن و نادیده میگیرنش و میخوان یجوری ردش کنن در صورتی که دغدغه مندی این ادم باعث میشه بمونه تا یک کار بزرگ انجام بده و اون کار گیرانداختن قاتلیست که باعث شده شش خانواده داغدار شن و خود کاراگاه از شدت تمرکز روی پرونده همه چیزش رو از دست بده ، با همه ی این اوصاف کاراگاه باهوش ما و باکستر جوان و جویای نام نه تنها مظنونی تا انتهای فیلم ندارن تازه خودشون مرتکب یک جنایت میشن و قهرمان ما بدون کوچکترین ناراحتی راه سر به نیست کردنش رو به اون یاد میده و با یک دروغ دیگه از گیره سر اون ادم رو از عذاب وجدانش اسوده میکنه.
نتیجه اخلاقی: هیچگاه خیلی خودتون رو درگیر تعهداتتون نکنین و اگر جایی گند زدین ، کسی موفقه که اصلا به روی خودش نیاره و متاسف نباشه حتی اگر الگوی اخلاقی و قهرمان بقیه باشه و مردم عزیز شما هم روی عدالت و حق طلبی پلیس خیلی حساب نکنین چون حتی اگر بهتون قاتل بچه تون رو نشون دادن شاید اشتباه باشه و در نهایت چون دنیای ما واقعیه به جهنم که خون یه مشت انسان بی گناه پایمال شد یه جوون خودشو با تیر زد یه متهم کشته شد و پرونده به این مهمی به اشتباه بسته شد فقط چون کاراگاه قهرمان ما یه سر اومد تو اون شهر یه مدرک بگیره برگرده

مجتبی
مجتبی

ممنون از بررسی تمام جنبه‌های فیلم

رامین بهرامی
رامین بهرامی

فیلمش واقعا به جز اسم بازیگراش هیچی نداشت قبلش فکر می‌کردم مثل Seven باشه ولی داستانش اصلا قابل مقایسه نبود