بررسی سریال Sweet Tooth / انتقام طبیعت

بررسی سریال Sweet Tooth 

“دندان شیرین” (Sweet Tooth) یک سریال فانتزی-درام آمریکایی‌ست که توسط “جیم میکل” (Jim Mickle) ساخته شده است. این سریال از مجموعه کمیک‌های مشهوری با همین نام نوشته‌ی “جف لمیر” (Jeff Lemire) اقتباس گردیده است. از بازیگران این سریال میتوان به “نانسو آنوزی” (Nonso Anozie)، “کریستین کانوری” (Christian Convery)، “استفانیا لاوی اوون” (Stefania LaVie Owen) و “دانیا رامیرز” (Dania Ramirez) اشاره کرد. فصل نخست سریال Sweet Tooth در هشت قسمت و در تاریخ ۴ ژوئن ۲۰۲۱ از شبکه Netflix منتشر گردید. “رابرت داونی جونیور” بازیگر مطرح هالیوود و همسرش سوزان داونی از جمله تهیه‌کنندگان اجرایی این سریال می‌باشند. سریال “دندان شیرین” تاکنون بازخوردهای بسیار خوبی از مردم و منتقدین دریافت کرده است. مطمئناً واکنش‌های مثبتی که این مجموعه دریافت نمود، باعث تمدید سریال برای فصل دوم توسط Netflix خواهد شد. در ادامه با سایت ساعت هفت با بررسی سریال Sweet Tooth همراه شما هستیم.

خلاصه داستان سریال Sweet Tooth

اتفاقات این سریال ده سال پس از “فروپاشی بزرگ” که بسیاری از مردم جهان بوسیله‌ی یک ویروس واگیردار کشته شده و همینطور ظهور نوزادان هایبرد (نوزادانی که نیمه انسان و نیمه حیوان متولد شده‌اند) در جریان می‌باشد. جایی که انسان‌ها دلیل پیدایش ویروس را هایبردها دانسته و به دلیل ترسشان آنها را شکار کرده و می‌کشند‌. کودکی به نام گاس که یک هایبرد نیمه گوزن بوده در اعماق جنگل به همراه پدرش و به دور از انسان‌ها و گروه “آخرین مردان” (گروهی از افراد مسلح و خطرناک که بدنبال نابودی هایبردها و ریشه‌کن کردن ویروس هستند) زندگی می‌کند. زمانی که گاس تنها ۹ سال دارد، پدرش در درگیری با آخرین مردان مجروح شده و جان خود را از دست می‌دهد. گاس به پدرش قول داده که به علت خطرات زیادی که هایبردها را تهدید می‌کند، تحت هیچ شرایطی جنگل را ترک نکند. اما وقتیکه جعبه‌ای که پدرش زیر یک درخت پنهان کرده را پیدا می‌کند با عکسی روبرو می‌شود که معتقد است متعلق به مادرش می‌باشد. سپس طی اتفاقاتی مختلف گاس با یک عضو سابق آخرین مردان به نام تامی جپرد همراه می‌شود، تا برای پیدا کردن مادرش به کلرادو برود و در ادامه …

بررسی سریال Sweet Tooth “انتقام طبیعت”

سریال “Sweet Tooth” یک فانتزی جذاب و شیرین بوده که با شخصیت‌های دوست‌داشتنی و متفاوتش شما را بخوبی سرگرم خواهد کرد. شاید سریال در نگاه اول کمی کودکانه بنظر برسد، اما تم اصلی داستان تلخ‌تر و تاحدودی تاریک‌تر از تصورات شما می‌باشد. شخصیت اصلی داستان یک پسر بچه‌ی نیمه انسان و نیمه گوزن به نام گاس است که با سادگی و شیطنت‌های دلنشینش خیلی زود با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. درواقع کلید اصلی موفقیت این سریال و تفاوت اساسی‌اش با سایر آثار پسا آخروزمانی همین کاراکترهای طناز و متنوع می‌باشند. این سریال با یک سوال بسیار مهم و بی‌جواب آغاز می‌‌شود و آن اینست که کدامیک اول به وجود اومده هایبردها یا ویروس!؟

هر شخصیت و هر گروهی که در دنیای سریال با آن مواجه می‌شویم به نوعی درگیر کشف پاسخ برای این سوال می‌باشد. برای مثال در سریال با گروهی به نام “ارتش حیوانات” روبرو می‌شویم که متشکل از جوانانی است که برای نجات هایبردها تلاش می‌کنند. آنها معتقدند که انسان‌ها با اقدامات اشتباه و نادرستشان ویروس را بوجود آورده‌اند و هایبردها تنها نشانه‌ای از خشم طبیعت هستند. طبیعتی که بوسیله‌ی دخالت‌های نابجا و مداوم انسان در حال نابودی بوده و بدین‌گونه انتقام خود را می‌گیرد. بنظر می‌رسد بررسی و به چالش کشیدن این نظریه‌ها جزو دغدغه‌های اساسی سازندگان سریال بوده است. زیرا این سریال نیم نگاهی به برخورد انسان‌ها در مواجه با ناهنجاری‌ها و حوادث خاص دارد که با توجه به موقعیت کنونی بسیار قابل لمس می‌باشد. اما این سوال و تمرکز بالای داستان برای رسیدن به جوابش تاحدود زیادی مسئله‌ی بقا در دنیای آخرزمانی سریال را کمرنگ کرده است. پس بهتر است که انتظار سورپرایزهای شوکه‌کننده از این سریال فانتزی نداشته باشید.

در کنار این به شخصیت منفی سریال یعنی ژنرال ابوت که رهبری گروه “آخرین مردان” را برعهده دارد نیز آنچنان که باید پرداخته نشده است. بنابراین قهرمان‌های داستان حداقل در فصل نخست باوجود آنکه در مسیرشان با موانع و مشکلاتی روبرو می‌شوند، اما درحد انتظار به چالش کشیده نمی‌شوند. همچنین در قسمت هفتم فلش‌بکی به آغاز کل ماجراها و اتفاقات داریم که پیش‌زمینه داستان را بشکلی کلیشه‌ای و بسیار مصنوعی به تصویر می‌کشد. چیزی که بسیاری از اتفاقات داستان در قسمت‌های قبل را زیر سوال می‌برد! درواقع بطورکلی فیلم‌نامه این سریال را نمیتوان بدون عیب و نقص و کامل دانست. اما استفاده‌ی مناسب از راوی برای جلوگیری از صحنه‌های اضافی، بکارگیری کُمدی کلامی و فیزیکی برای ایجاد تنوع در فضای داستان و شخصیت‌پردازی نسبتاً خوب سریال برروی نواقص فیلم‌نامه تاحدود زیادی سرپوش گذاشته است.

“نانسو آنوزی” در نقش تامی جپرد و “کریستین کانوری” در نقش گاس با تفاوت ظاهری بسیارشان دقیقاً همان چیزی هستند که از یک فانتزی زیبا توقع می‌رود. یک زوج دوست‌داشتنی و شیرین که لحظات و صحنه‌های منحصر بفرد و متنوعی را برایتان رقم می‌زنند. اجرای خوب بازیگران سریال بخصوص بازیِ زیبا و دلنشین کریستین کانوری در نقش گاس را میتوان جزو نقاط قوت سریال به حساب آورد.

در این سریال خبری از جلوه‌های ویژه آنچنانی نبوده و سازندگان بیشتر کارشان را با گریم‌های حرفه‌ای و استفاده از طبیعت بکر برای فیلم‌برداری راه انداخته‌اند. این موضوع دنیای فانتزی سریال را باورپذیرتر و برقراری ارتباط با آن را ساده‌تر کرده است. همچنین موسیقی متن زیبای “جف گریس” همخوانی بسیار خوبی با حال و هوای فانتزی سریال دارد. “جیم میکل” اگرچه در ساخت سریال تجربه‌ی زیادی ندارد، اما بخوبی توانسته کمپانی وارنر و دی‌سی را برای حمایت از کارش مجاب کند. نتیجه نیز اثری متفاوت و تماشایی از کار درآمده که می‌تواند امیدبخش حمایت بیشتر کمپانی‌های فیلمسازی از هنرمندان جوانتر و مستعد باشد. میکل در حالی پروژه ساخت این سریال را استارت زد که هنوز آخرین دنباله‌ی این مجموعه کمیک به نام The Return منتشر نشده بود. گویا میکل و “جف لمیر” (نویسنده مجموعه کمیک‌ها) به این نتیجه رسیدند که در سریال کمی فضای تاریک و خشن کمیک را ملوتر کنند. تصمیمی که بخوبی جواب داده و اضافه کردن چاشنی کُمدی فضای کلی داستان را دلچسب‌تر کرده است.

نتیجه گیری…

در پایان میتوان گفت که سریال “Sweet Tooth” یک فانتزی سرگرم‌کننده است که داستان پسارستاخیزی آن با آنچه تاکنون دیده‌ایم تفاوت بسیاری دارد. سریالی خوش‌ساخت با داستانی جذاب و شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی که مخاطبان را براحتی با خود همراه می‌کنند. درواقع همین فضاسازی شاد و مفرح این سریال است که بیش از هرچیز منتقدین و مردم را به تحسین واداشته است. زیرا در میان انبوه آثار فانتزی و پسارستاخیزی کمبود داستانی بکر که کلیشه‌های همیشگی را دور زده است به شدت احساس می‌شد. البته با این تعاریف تنها می‌توان فصل اول سریال را تائید نمود، وگرنه سازندگان سریال باید ادامه‌ی داستانشان را مهیج‌تر و قوی‌تر دنبال کنند. پس بطورکلی اگر این سریال را بدون مقایسه با دیگر آثار این ژانر به تماشا بنشینید، مطمئناً لحظات خاص و لذت‌بخشی را تجربه خواهید کرد.

سریال Sweet Tooth

نمره سایت ساعت 7 (ارزش اثر)

(خیلی خوب)

انتقام طبیعت

در پایان میتوان گفت که سریال “Sweet Tooth” یک فانتزیِ سرگرم‌کننده است که داستان پسارستاخیزی آن با آنچه تاکنون دیده‌ایم تفاوت بسیاری دارد. سریالی خوش‌ساخت با داستانی جذاب و شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی که مخاطبان را براحتی با خود همراه می‌کنند. درواقع همین فضاسازی شاد و مفرح این سریال است که بیش از هرچیز منتقدین و مردم را به تحسین واداشته است. زیرا در میان انبوه آثار فانتزی و پسارستاخیزی کمبود داستانی بکر که کلیشه‌های همیشگی را دور زده است به شدت احساس می‌شد. البته با این تعاریف تنها می‌توان فصل اول سریال را تائید نمود، وگرنه سازندگان سریال باید ادامه‌ی داستانشان را مهیج‌تر و قوی‌تر دنبال کنند. پس بطورکلی اگر این سریال را بدون مقایسه با دیگر آثار این ژانر به تماشا بنشینید، مطمئناً لحظات خاص و لذت‌بخشی را تجربه خواهید کرد.