بررسی سریال Money Heist فصل پنجم

بررسی سریال Money Heist فصل پنجم / (خانه کاغذی)سرقت پول / money heist (la casa de papel)

پس از گذشت یک سال از انتشار فصل چهار سریال “سرقت پول” در اوریل 2020، سرانجام انتظارها به پایان رسید و آخرین فصل این مجموعه مهیج توسط نتفلیکس ارائه شد. “سرقت پول ” در پنج فصل به کارگردانی “الکس پینا” ساخته شده و طبق تصمیم تولیدکنندگان این سریال، فصل پنجم متشکل از ده قسمت می‌باشد که خود به دو نیمه تقسیم شده و قرار است نیمه‌ی دوم آن در آذر ماه منتشر شود. (که این مطلب بعد از انتشار نیمه دوم به روز خواهد شد) نکته قابل توجه در فصل پنجم عنوان هر اپیزود هست که استعاره‌ای از محتوای هر قسمت می‌باشد. در ادامه با سایت ساعت هفت با “بررسی سریال Money Heist فصل پنجم” همراه باشید.

(ادامه بررسی شامل اسپویل می‌باشد)

بررسی سریال Money Heist فصل پنجم / نگاهی به نیمه اول فصل پنجم

قسمت اول / آخر خط

با پایان فصل چهارم و مرگ یکی از شخصیت های تاثیرگزار (نایروبی) این تنش برای مخاطبین ایجاد شد که نویسنده شخصیت‌هایش را فناناپذیر نمی‌داند و سرقت از بانک اسپانیا چالشی مهیب برای تیم پروفسور است و ممکن است هر لحظه شخصیتی دیگر از سریال حذف شود. مخاطبین علاقه‌مند در این فصل فضایی از استرس و آدرنالین را تجربه می‌کنند چرا که با پایان فصل چهار شاهد آگاه شدن آلیشیا (نجوا نمیز) از مخفیگاه پروفسور (الوارو مورته) و به خطر افتادن جان او و نقشه‌ی دستبرد، با ورود ارتش به بانک هستیم.

در این قسمت تنها پیوستن لیسبون به گروه در بانک، روزنه‌ای از امید را برای گروه ایجاد می‌کند. او به عنوان نماینده پروفسور گروه را در غیبت او رهبری می‌کند. در این قسمت شاهد اضافه شدن کارکترهای دیگر و همچنین پررنگ شدن نقش شخصیت‌های دیگر در داستان هستیم، شخصیت‌های تاتیانا (دیانا گومز) همسر برلین با بازی “پدرو النسو” و رافائل (پاتریک کریادو) پسر برلین نیز مقدماتی برای داستانی پیوسته را به نقشه بانک دارد که در نیمه‌ی دوم فصل پنج باید منتظر اتفاقاتی مهم و در عین حال مرتبط با این دو شخصیت باشیم.

یکی از نکات قابل توجه وجود شک و شبهه‌ی مخاطبین برای وجود ارتباط آلیشیا در گذشته با برلین بود. باتوجه به این نکته، سکانس ورودی تاتیانا به این اپیزود با ظاهری همانند آلیشیا همان رنگِ مو و همان مدل مو همراه با عینکی آفتابی، باعث شد که مخاطب را ثانیه‌ای گول بزند و با اینکه انتظار داشتیم آلیشیا را پشت آن عینک دودی ببینیم، اما این فقط حربه‌ای کوچک برای فریب مخاطب بود. در قسمت اول آلیشیا که به عنوان بازرس پلیس دارای شخصیتی قدرتمتد و استوار است و همرزمی بزرگ در مقابل پروفسور محسوب می‌شود را شخصیتی آرام و محکم معرفی شد. او در این قسمت با ورودش به مخفیگاه و چیره شدن بر پروفسور، نقشه‌ی سرقت را به خطر می‌اندازد و سرقت را در آستانه فروپاشی می‌برد که او را بیش از پیش مقتدر و توانا نشان داده و مخاطبین را دچار دلهره می‌کند. همچنین در این قسمت نگاهی به گذشته توکیو داریم و از راز علاقه مندی او به سرقت باخبر می‌شویم.

قسمت دوم/ به تناسخ اعتقاد دارید

در این قسمت پرداختی به گذشته توکیو داریم و در می‌یابیم او گذشته‌ای پر فرازو نشیب داشته و حالا چیزی جز یک سرقت بزرگ او را که به دنبال انتقام از پلیس است، آرام نمی‌کند. هرج و مرج بستری استوار در قسمت دوم است که با موزیک متن بسیار خوب تلفیق شده و تاثیر خود را دوچندان کرده است، فرار گروگان‌ها، تسویه حساب دنور و آرتور و ورود ارتش به سرپرستی ساگاستای بی‌رحم این قسمت را مهیج‌تر از قبل کرده است. آرتور در سریال به طور عمده شخصیتی تخریب‌گر و سردسته آشوب‌گران در میان گروگان‌ها دیده شده است. در اینجا دنور را شخصیتی پخته و پدری دلسوز می‌بینیم، برخلاف آرتور که برعکسِ تظاهرش فردی بی‌مسئولیت و خودخواه است.

قسمت سوم/ به نمایش زندگی خوش آمدید

باتوجه به عنوان ارائه شده در قسمت سوم شاهد تولدی در میانی از هیاهو هستیم، آلیشیا که دوستان دکتر را نیز دستگیر کرده حالا ناگهان زمان تولد فرزندش فرا می‌رسد و تنها پروفسور می‌تواند به او کمک کند. تولد فرزند آلیشیا شانسی برای آزاد شدن پرفسور و به دست گرفتن نقشه‌اش می‌شود و گروه را از آستانه فروپاشی نجات می‌دهد. خوشبختانه شخصیت‌هایی که در گذشته با مرگ روبرو شده‌اند در این فصل با فلش بک‌ها دوباره به داستان باز می‌گردند که نقش خوبی در جذاب شدن سریال داشته است. (شخصت‌هایی مانند: برلین، نایروبی، مسکو)

قسمت چهار/ جایگاه تو در بهشت

قسمتی با خطر مرگ برای افراد گروه، اتفاقی دیگر برای شخصیتی اصلی، صدمه دیدن هلسینکی برخلاف انتظارها و گیر انداخته شدن تعدادی از افراد گروه در موزه توسط نیروهای بی‌رحم ارتش، در این قسمت شاهد صحنه‌های اکشن و کشمکش های بسیاری هستیم.

قسمت پنج / زندگی‌های زیادی را زندگی کن

یکی از دلایل قوی بودن گروه پروفسور برمی‌گردد به انتخاب اعضا توسط برلین، برلین که فردی تیزبین، آینده‌نگر و باهوش بود، افراد را کاملا براساس استعدادها انتخاب کرده و به این دلیل است که گروه در نبود پروفسور توانایی مقابله با نیروهای پلیس را دارد.

با توجه به نیمه اول فصل پنج و پرداختن به گذشته توکیو حالا براساس تجربه می‌دانیم که توکیو با اینکه راوی داستان است اما داستان کم کم بوی مرگ او را می‌دهد و در این قسمت سرنوشتش رقم می‌خورد. عذاب وجدان، انتقام و مرگ مثلثی به هم پیوسته در این فصل است. عذاب وجدان توکیو و استکهلم، انتقام توکیو و آلیشیا و مرگ خود خواسته توکیو برای رهایی از افکار گذشته در نتیجه مرگ دوست پسرش…

بررسی سریال Money Heist فصل پنجم / بررسی کلی فصل پنجم و نتیجه گیری

“سرقت پول” سریالی مملو از ایده پردازیست و هیچ چیز در این سریال قابل پیش بینی نیست. و این یکی از دلایلی است که این سریال را تا این حد محبوب کرده است. هر زمان که مخاطب گروه را در گرداب خطر می‌بیند کارکتری همراه با نقشه‌ای از پیش تعیین شده وارد داستان می‌شود. درواقع هوش و آینده‌نگری پروفسور مخاطب را به وجد می‌آورد. گذشته از آن اغراق‌های بسیاری در سریال وجود دارد که آن را از اثری بی‌نقص دور کرده است. از دیگر نکات مثبت سریال عدم زیاده گویی و تلف کردن زمان در روایت داستان است. با این حال “الکس پینا” سعی بر آن داشته بازیگران حذف شده نیز در سریال به فراموشی سپرده نشوند و در قسمت‌های جدید نیز با وجود فلش بک‌ها دیده شوند که این موضوع نیز فصل پنجم سریال را جذاب کرده است.

در این فصل باتوجه بر سبک روال سریال شاهد اتفاق‌های غیر منتظره زیادیهستیم، از نکات قابل تامل در قسمت پنج وجود زنان در پوششی از قدرت است که بسیار بر آن تاکیید شده است. مانند رهبری گروه و گروگان‌ها توسط لیسبون، مذاکره توکیو، لیسبون، استکهلم با رئیس پلیس، دستگیری پروفسور توسط آلیشیا، از خودگذشتگی توکیو برای نجات گروه و… همچنین سعی شده اتحاد و فداکاری جزو آیتم‌های اصلی هر اپیزود در نظر گرفته شود. در این فصل گروه بیش از پیش آسیب پذیرتر شده است اما روابط بین تیم پخته‌تر و عمیق‌تر از قبل شده است. در حال حاضر دو نکته قابل توجه در این نیمه وجود دارد آن هم پاسخ به دو سوال در نیمه دوم است 1) ارتباط پسر برلین با سرقت؟ 2) موضع آلیشیا بعد از خیانت پلیس به او؟ پاسخ به این سوال‌ها می‌تواند مهمترین نکات نیم فصل دوم سریال باشد. (این مطلب با انتشار نیمه دوم سریال به روز خواهد شد.)

(ادامه بررسی شامل اسپویل می‌باشد)

بررسی سریال Money Heist فصل پنجم / نیم فصل دوم 

بعد از انتظاری طولانی بالاخره بعد از چندین ماه بخش دوم فصل نهایی سریال ” سرقت پول ” منتشر شد. در حالی که بسیاری معتقد بودند سریال در فصل‌های اولیه حالت صعودی خود را در فصل های ۳ و ۴ طی کرده است اما فصل ۵ همان ریتم مشخصه‌ی سریال را همراه با تنش و آدرنالینی بیشتر به تماشاگر منتقل می‌کند. در پارت اول شاهد دستگیری پروفسور توسط “الیسیا” بودیم با اینکه در طول سریال شاهد حقه‌ها و کلک‌های پروفسور هستیم و او را شخصیتی زیرک و باهوش می‌دانیم که حتی توانایی پلیس ملی اسپانیا را زیر سوال می‌برد، اما در این فصل پروفسور را مستاصل می‌یابیم. راوی قصه ” توکیو ” نیز این موضوع را بارها به مخاطب القا می‌کند که پروفسور کاری غیرممکن را می‌خواهد ممکن کند، در حالی که زمان زیادی را بر روی نقشه صرف نکرده است.

ایدئولوژی سریال بر پایه نابود کردن نظام سرمایه داری است و مخاطب در این مسیر با تیم سارقین بانک همذات پنداری می‌کنند. در صنعت فیلمسازی نوین شاهد محبوب شدن بسیاری از شخصیت‌های منفی هستیم. در سریال “سرقت پول” نیز شاهد محبوبیت شخصیت پروفسور هستیم. با این تفاوت که پروفسور در ذات فردی درستکار است اما عملی خلافِ اخلاقیاتِ جامعه یعنی ” دزدی ” را به عنوان شغل برگزیده است. دیگر شخصیت‌های داستان برخلاف فصل‌های گذشته پررنگ‌تر شده و به آن‌ها بیشتر پرداخته شده است. مانند پالرمو، که یکی از مهره‌های اصلی فصل ۵ است. در قسمت‌های پایانی شاهد نقش تاثیرگذار او در زمینه‌ی خارج کردن طلا از بانک هستیم. در واقع او دست راست پروفسور در این دستبرد است. همچنین رافائل پسر برلین نیز در این فصل حضوری چالش برانگیز را ایفا می‌کند. فصل ۵ بر خلاف فصل‌های گذشته که زنان نقطه قوت سریال بودند، مردان نیز در پیشبرد سرقت نقش‌های تاثیرگذاری دارند.

در آغاز پارت دوم فصل ۵ روحیه گروه دچار ضعف می‌شود و به همین علت مقدمات پایانی تلخ برای گروه انتظار می‌رود، در واقع در پارت دوم هیچ امیدی به نجات گروه نیست. مرگ توکیو پروفسور را سردرگم می‌کند. او که تازه از دست “سیرا ” نجات پیدا کرده است اکنون باید چالش‌های سخت‌تری را به پیش ببرد. در این میان داستان به نکته‌ای قابل تامل اشاره می‌کند. رازی که پروفسور سال‌ها پیش خود محفوظ داشته است. سوالی که برای بسیاری از مخاطبان در فصل اول پیش آمده در فصل اخر جواب داده می‌شود. انگیزه پروفسور برای چنین سرقت های دشوار چیست؟ آیا به دنبال رفع نیازهای مادی است یا صرفا هیجان ….

پروفسور تنها به دلیل اثبات خود و به سخره گرفتن پلیس اسپانیا دست به این دستبردها می‌زند او که خاطره مرگ پدرش در هنگام دزدی را فراموش نمی‌کند تصمیم می‌گیرد تا راه او را ادامه دهد. در گروه پروفسور هر شخصی رفع نیازهای مالی را در آخرین قدم می‌داند و مقابله با نظام سرمایه داری را هدف می داند. اما برخلاف انتظار در این فصل پلیس قوی‌تر عمل می‌کند و لحظات استرس آوری را خلق می‌کند و مانند گذشته خبری از حقه‌ها و کلک‌های پروفسور نیست و سریال “سرقت پول” کم کم مخاطب را دچار یاس و نامیدی شدیدی قرار می‌دهد اما طولی نمی‌کشد که مانند همیشه پروفسور برگ برنده خود را رو می‌کند و سریال بر ریتم سابق خود وفادار می‌ماند.

نتیجه گیری نهایی سریال