بررسی انیمه Spy x Family / روی لبه‌ی تیغ (تا قسمت دوازده)

بررسی انیمه Spy x Family / روی لبه‌ی تیغ

با سلام خدمت شما همراهان گرامی مجله اینترنتی ساعت هفت، با نقد و بررسی انیمه‌ Spy x Family در کنار شما هستیم. استودیوی WIT (که آن را با انیمه‌ی شاهکار Attack on Titan (۵۸ قسمت بعلاوه‌ی ۸ قسمت OVA) می‌شناسیم)، در عنوان جدیدش به همراه استودیوی CloverWorks دست روی یک انیمه‌ی کمدی، درام با تِمی جاسوسی گذاشته است. انیمه Spy x Family در همان قسمت اول نامش بر سر زبان‌ها افتاد و تبدیل به ترند این روزهای شبکه‌های اجتماعی شد.

بررسی بخش اول فصل اول: بررسی انیمه Spy X Family بخش دوم (قسمت سیزده تا بیست و چهار)

داستان Spy x Family درباره ماموری با اسمِ رمز Twilight است که برای جاسوسی مجبور است که یک خانواده تشکیل دهد. او به کشور Ostania فرستاده می‌شود تا بتواند به Donavan Desmond رهبر حزب ملی Ostania نزدیک شود و از او و حزبش و اهداف آنها، برای Westalian جاسوسی کند. اما مشکل اینجاست که تنها اطلاعاتی که از این شخص دارند این است که فرزندان این خوانواده همگی به مدرسه‌ای خصوصی و سطح بالا فرستاده می‌شوند. پس Twilight باید تشکیل خانواده بدهد و سعی کند از طریق فرزندی که تحت مراقبتش است به خانواده‌ی Desmond نزدیک شود. داستانی هیجانی و جاسوسی که با کمدی ترکیب شده و شما را از همان ابتدا و ثانیه اول مجذوب خود می‌کند.

معرفی بهترین انیمه‌ها

بررسی انیمه Attack on Titan فصل چهارم/ تا پایان نیم فصل دوم

بررسی انیمه Demon Slayer فصل دوم / شیطان کش

نقد و بررسی انیمه سریالی Fire Force/ نیروی آتش

بررسی انیمه سریالی Yasuke / ژاپن در برابر غرب

بررسی انیمه سریالی Jujutsu Kaisen / ژاپن، اهریمن و دیگر هیچ

نقد و بررسی انیمه سریال Darwin’s Game /بازیِ داروین

نقد انیمه Wolf’s Rain / افسانه ی گرگِ باران

نقد انیمه Samurai Champloo / سامورایی چامپلو

مطالب بیشتر در مورد انیمه و انیمیشن‌ها

تگ مرتبط: بررسی سریال

مطلب مرتبط: بهترین انیمه و سریال های سال 2022 تاکنون (جدید)

انیمه‌ جنبه‌ای متفاوت از جادوی سینما

اصولاً انیمه‌ها تفاوت فاحشی با آثار سینمایی و سریالی دارند. مثل اینکه اکشن‌های سینمای هند و آن بزرگ‌نمایی‌‌های آنچنانیِ هندی‌ها از کاراکترها را با خون و تکه‌پاره کردن بدن انسان‌ها و حیوانات در آثار رده‌ سنیِ R امریکایی مخلوط کنید، در انیمه زنی چکی می‌زند که مردی سه دور، دور خودش می‌چرخد و خون از بینی‌اش فواره می‌زند، اما بجای آنکه قیافه‌ی Pokerface به خود بگیرید و مانند فیلم‌های هندی این صحنه را قضاوت کنید، از کمدی بودن آن و شرایطی که باعث شده این زن به مرد چک بزند و چرخیدن مرد به دور خودش و پرت شدنش به صد متر آنطرف‌تر، ناخودآگاه می‌خندید. علت این امر در چیست؟ علاوه براینکه این حرکت از فیلم‌های هندی هم غلو شده‌تر است و دیدن خون می‌تواند ما را آزرده خاطر کند، چرا ما انیمه را دوست داریم؟

انیمه‌ی Spy x Family نیز دارای همین صحنه‌ها و غلو‌ها و در عین حال فواره کردن خون و انفجار و قتل و حرکات مهیرالعقول است. اما طنز اثر شما را بر لبه‌ی تیغ نگه می‌دارد، انیمیشن Family Guy نیز پر است از خون و خونریزی و دِل و روده بیرون ریختن و طنز مذهبی ولی کمدی سیاه Seth McFarlen به قدری تیز و برنده است که امکان ندارد از آن جان سالم به در ببرید، طنزی که حتی خود ما ایرانی‌ها را هم در Family Guy با تیغِ تیزش زخمی می‌کند. آری Spy x Family نه هیولا دارد، نه تایتان‌های عجیب و غریب، نه قرار است قهرمانی از یک‌وَر دنیا به سَر دیگرش برود و جهانی را نجات دهد. Spy x Family، ریا، دورویی، دروغ‌گویی، تقلب، دودَره‌بازی و این خصلت‌های کاملاً انسانی را دارد که همه‌ی ما آنها را تجربه کرده‌ایم و شاید (امیدوارم اینطور نباشد) این موارد را در زندگی به کار برده‌ایم. اما به جای درامی خشک و سراسر خشن، Spy x Family کمدی درامی دلنشین، احساسی و دوست‌داشتنی و به قول آنیا دختر بچه‌ی انیمه Kawai (همان Cute در انگلیسی و ناز در فارسی) را تحویل ما می‌دهد.

ادامه مطلب شامل اسپویل داستانی می‌باشد… (اگر انیمه را ندیده‌اید به نتیجه‌گیری مراجعه کنید!)

جاسوس، قاتل، تلپاتیک

جاسوس قصه‌ی ما Twilight همانطور که در اول نقد ذکر کردم برای جاسوسی به کشور Ostania فرستاده می‌شود ولی اینبار باید تشکیل خانواده بدهد تا بتواند اهداف محوله را به ثمر برساند. او باید فرزندش را به مدرسه‌ای خصوصی بفرستد تا از این طریق به Desmondها نزدیک شود، چیزی که برای یک جاسوس مانند Twilight که فوق‌العاده حرفه‌ایست نباید مشکل باشد، زیرا در دروغ‌گویی و ریا و دورویی استاد است و شیطان را درس می‌دهد. او تا حالا ازدواج نکرده است پس فرزندی ندارد و به یتیم خانه می‌رود تا فرزندی را به سرپرستی قبول کند. او به دنبال بچه‌ای با سن‌ و سال اول ابتدایی و باهوش می‌گردد. آنیا را سرپرست یتیم خانه که از این دخترک بیزار گشته به Twilight معرفی می‌کند تا از شَر دخترک خلاص شود.

آنیا در آزمایشگاه پرورش یافته و در زمینه‌ی تلپاتیک دارای مهارت‌های بالایی است. او که می‌فهمد Twilight به دنبال بچه‌ای باهوش است جدول روزنامه را به طور کامل در چند ثانیه حل می‌کند ولی به لطف ذهن‌خوانی کردن از Twilight! که جلوتر سوال‌های جدول را در ذهنش پاسخ می‌داد. آنیا که از همان ابتدا می‌فهمد که Twilight جاسوس است، شیفته‌ی او می‌شود زیرا کارتون مورد علاقه‌اش نیز دارای تِم جاسوسی است و او خیال می‌کند Twilight قرار است دنیا را از خطری بزرگ نجات دهد.

آنیا دخترکی با موهای صورتی (که نشان از تفاوت او با دیگران دارد زیرا تنها اوست که موهایش رنگ کاملاً متفاوتی دارد) این دختر دوست دارد در یک خانواده بزرگ شود و دیگر به یتیم‌خانه برنگردد، پس تمام تلاشش را می‌کند که Twilight در ماموریت‌اش موفق شود. ولی او فقط می‌تواند گَند بزند زیرا بیش از توانایی‌اش تلاش می‌کند و Twilight هم انتظار زیادی از او دارد. اما مدرسه برای انتخاب دانش‌آموزانش شرایطی دارد که وجود مادر و پدر در مصاحبه‌ی حضوری الزامی است.

حال Twilight باید زنی پیدا کند تا برای چند ماه نقش همسرش را بازی کند. Yor Briar زنی جوان و مجرد است که در ایجاد ارتباط با مردم و خصوصاً جنس مخالف ضعیف است و از طرفی برادرش اصرار دارد که او حتماً ازدواج کند تا از تنهایی دربیاید. برحسب تصادف و دخالت‌ آنیا، Twilight که دیگر نامش Loid Forger است با Yor Briar توافق می‌کند که نقش زن و شوهر را برای رسیدن به اهدافشان بازی کنند. آنیا که از ذهن‌خوانی Yor متوجه می‌شود این زن یک قاتل قراردادی است بیش از پیش شیفته‌ی خانواده‌ی عجیب و غریبش می‌شود و سعی دارد آنها را به هم وابسته کند.

در کل انیمه‌ی Spy x Family حول محور Anya می‌چرخد و شامل گَندکاری‌ها و شیطنت‌ها و ذهن‌خوانی‌های بامزه‌ی او از دوروبر‌ی‌هایش می‌شود. این نکته که Anya تنها در ذهن‌خوانی استعداد دارد و باید سعی کند در مدرسه تبدیل به شاگرد ممتاز شود صحنه‌ها و موقعیت‌های مفرح زیادی را بوجود می‌آورد. از طرفی تنها راه موفقیت ماموریت Twilight همین Anya است که باید تبدیل به شاگرد ممتاز شود زیرا تنها شاگردان ممتاز می‌توانند در مهمانی‌ ویژه‌ی مدرسه که Desmond نیز در آن حضور دارد، شرکت کنند. پس آنیایِ خِنگول و بامزه‌ی ما باید بیش از حد توانش و ظرفیتش تلاش کند. البته تا اینجا به لطف قدرت تلپاتیکش یک ستاره‌ی ممتاز بدست آورد زیرا توانست جان کودکی که در حال غرق شدن بود را نجات دهد! البته خودش نیز در حال خفگی بود و اگر Twilight نمی‌جنبید او نیز می‌مرد.

دخترکی که اینترنت را تسخیر کرد

محبوبیت کاراکتر آنیا این روزها به لطف انیمه‌ی Spy x Family به شدت افزایش یافته است. این انیمه که از مانگایی به همین نام به نویسندگیِ Tatsuya Endo ساخته شده است، در ابتدا در ژاپن مطرح شد و با فروش ۲۰میلیون نسخه‌ای مانگایش بر سر زبان‌ها افتاد و از آنجا که انیمه‌های مطرح اکثراً از مانگاها اقتباس می‌کنند، دور از ذهن نبود که Spy x Family نیز تبدیل به انیمه شود. هم مانگا و هم انیمه‌ی Spy x Family مو به مو تنها با اندکی تفاوت در ظاهر کاراکترها ساخته شده‌اند و سخت است از انیمه‌اش ایرادی گرفت. تنها ایراد این انیمه است که چرا تنها ۱۲ قسمتِ ۲۴ دقیقه‌ای برای یک فصل در نظر گرفته شده است و باید ۱ سال برای فصل دوم صبر کنیم؟! غیر از این من نتوانستم از این انیمه، داستانش، جلوه‌های بصری‌اش، شخصیت‌پردازی‌اش، افکت‌های تصویری‌اش و غیره، ایرادی بگیرم.

کاراکتر آنیا با ورودش به داستان و تیپ شخصیتی‌اش و علاقه‌مندی‌اش به داستان‌های جاسوسی و جنایی، بیننده را مجدوب و همراه خود می‌کند. او که به شدت اهل خودنمایی است و حتی لباس مدرسه‌اش را به تمام مردم داخل پارک نشان می‌دهد و یا وقتی ستاره‌ دریافت می‌کند آن را همه جا بر روی سینه‌اش می‌زند و پُز می‌دهد، به جای آنکه شما را از او دور کند، برعکس بیشتر شیفته‌ی خود می‌کند.

کودکی که به راحتی می‌توانید او را درک کرده و برایش دلسوزی کنید زیرا در آزمایشگاه پرورش یافته و هیچ‌وقت خانواده‌ای نداشته است. یکی از دلایلی که کاراکتر Twilight به این دختر دِل می‌بندد این است که با او همزادپنداری می‌کند. خود Twilight نیز خانواده‌ای ندارد و یتیم بوده است، حتی Yor نیز پدر و مادرش را در کودکی از دست داده است و به تنهایی برادر کوچکش را بزرگ کرده است.

هر سه این افراد راز بزرگی دارند که دوست ندارند هیچکس از آن باخبر شود. Twilight که جاسوس است و نباید هویت‌اش لو برود و از آنجا که برادر Yor نیز پلیس مخفی است این مورد برای Twilight تبدیل به چالش نیز می‌شود. البته برادر Yor نیز به او درباره‌ی شغلش چیزی نگفته ولی Anya از همه‌ی این رازها با خبر است و او نیز قدرت تلپاتیکش را از بقیه مخفی کرده است. این پنهان‌کاری‌ها، دروغ‌گویی‌ها به جای خلق شرایطی جدی، موقعیت‌هایی کمدی را بوجود آورده که بسیار جذاب است و شما را از خنده روده‌بر می‌کند.

Yor هرچیزه تیزی می‌بیند یاد قتل می‌افتد وقتی Anya بخاطر دریافت ستاره طلب جایزه می‌کند و درخواست داشتن سگ می‌دهد، Yor خیال می‌کند سگ خطرناک است و Anya را تیکه‌پاره می‌کند. او با یک لیوان شراب مستِ مست می‌شود و در عین حال آنقدر قوی است که هیچ کس توانایی ایستادن در برابرش را ندارد! او بخاطر بی‌ادبی برادرش در برخورد با Loid (همان Twilight) چنان چکی نثارش می‌کند که بنده خدا مانند فرفره به دور خودش می‌چرخد و تمام صورتش غرق در خون می‌شود.

 Twilight کاراکتری موزمار است، او به همه چیز شک دارد حتی به Yor هم در مقطعی شک می‌کند (که متوجه اشتباهش می‌شود) او با اینکه شغلش ایجاب می‌کند به کسی وابسته نشود ولی احساس می‌کند به این خانواده‌ی جدید وابسته است با اینکه می‌داند همه‌ی اینها با اتمام ماموریت از بین می‌روند ولی ته قلبش به آنیا و Yor علاقه دارد. Yor نیز شرایطی مشابه دارد، او Loid را ستایش می‌کند و مردی تمام و کمال می‌داند که اگر قرار باشد با کسی واقعاً ازدواج کند Loid همان مرد است. اما Yor می‌داند که شغل اصلی‌اش (قاتل) مانعی بزرگ برای اوست و ازدواج تنها سرپوشی برای عادی جلوه دادن خود به جامعه است. اما Anya کسی است که هم Yor و Loid را و هم ما را شیفته‌ی این خانواده و در درجه‌ی بالاتر این انیمه می‌کند. Anya شخصیت‌پردازی کاملی دارد که بامزه بودنش و آن ظاهر متمایزش به شدت مجذوب کننده و اخلاق و رفتارش باعث خنده‌ی ما می‌شود. او بعد از آنکه ستاره دریافت می‌کند و آن را برای خودنمایی به سینه می‌زند، دوستش Becky را مجبور می‌کند که او را Starlight Anya خطاب کند! مگر می‌شود عاشق این بچه نشد؟!

روی لبه‌ی تیغ

مانگا را نخوانده‌ام ولی نمی‌توانم یک سال برای ۱۲ قسمتِ ۲۴ دقیقه‌ای نیز صبر کنم. پس شاید به سراغ مانگا بروم، اما انیمه‌ی Spy x Family از همان قسمت‌های ابتدایی برای من اینگونه بود که دوست داشتم آخرش را حدس بزنم، یعنی Twilight بالاخره لو می‌رود؟ چه می‌شود اگر برادر Yor هویت او را کشف کند؟ دیگر بدتر، چه می‌شود اگر Yor را برای کشتن Twilight استخدام کنند؟!! این موارد و خیلی موارد بیشتر انتظار شما را از سریال بالا می‌برد و البته که ما دوست نداریم هیچکدام از این اتفاقات پیش بیاید ولی اصلاً نمی‌توانم برای انیمه‌ای ۲۴ دقیقه‌ای با این شخصیت‌پردازی و داستان‌گویی جذاب، ۱ سال صبر کنم.

از آنجا که مخاطب همواره پایانی برای فیلم و یا سریال مورد علاقه‌اش متصور است، این نکته می‌تواند کلیت اثر را بر روی لبه‌ی تیغ قرار دهد. اگر اثر به مانند Game of Thrones پایان‌بندی‌ای قانع‌کننده و درخور نداشته باشد، می‌تواند شما را از اثر به شدت متنفر کند. یا اگر مانند Death Note غیرقابل پیش‌بینی باشد آن را به اثری ماندگار بدل کند. به هر حال با توجه به نحوه‌ی داستان‌گویی Spy x Family امیدوارم پایانی درخور داشته و حداقل به تقابل Yor با Loid ختم نشود. البته تا آنجا که بیاد دارم این مانگا در Vol. 9 به اتمام رسیده است پس به احتمال زیاد به دنبال خواندن مانگایش بروم.

سخن آخر

امیدواریم از مطلب “بررسی انیمه Spy x Family” لذت برده باشید… برای خواندن مطالب بیشتر در مورد انیمیشن یا انیمه‌ها به این بخش مراجعه کنید.