بررسی انیمه Attack on Titan فصل نهایی / حمله به تایتان تا پایان نیم فصل دوم
حمله به تایتان / Attack on Titan انیمهای اکشن، فانتزی، درام است که از روی مانگایی به همین نام که توسط هاجیمه ایسایاما (Hajime Isayama) نوشته شده، ساخته شده است. این انیمه از سال 2013 پخشش را آغاز کرد و توانست از همان قسمتهای ابتدایی با داستان میخکوب کننده و متفاوتش نظرات مثبت بسیاری را به خود جلب کند. فصل نهایی و چهارم سریال حمله به تایتان در سال 2022 به پایان خواهد رسید پس در این مطلب قصد داریم قسمتهای پایانی این سریال را به طور هفتگی در خدمت شما باشیم. با انتشار هر قسمت جدید مطلب مرتبط همانروز یا فردای آن روز در سایت منتشر خواهد شد. با بررسی انیمه Attack on Titan فصل نهایی همراه ما باشید.
انتشار اولیه: ۴ بهمن ۱۴۰۰
به روز شده: ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ (جمع بندی کلی اضافه شد)
تگ مرتبط: بررسی سریال
دیگر مطالب مرتبط با انیمه حمله به تایتان:
بررسی قسمت آخر انیمه Attack On Titan / تحلیل پایان بندی و پاسخ به سوالات
داستان انیمه Attack On Titan / تاریخچه دیوارها و معرفی تایتانهای نهگانه
معرفی شخصیتهای انیمه Attack on Titan / حمله به تایتان
تگ مرتبط: بررسی سریال
مطلب مرتبط: بهترین انیمه و سریال های سال 2022 تاکنون (جدید)
[lwptoc toggle=”0″]بررسی سه فصل اول انیمه Attack on Titan
انسانهای کوچک با قلبهای بزرگی در این اثر وجود دارند که از دل نقاشیهای انیمهای آن برایتان جان میگیرند و در قلبتان جا خوش میکنند. اینجاست که این شخصیتها برایتان پراهمیت میشوند و با تمام وجود دوست دارید داستانها و اتفاقاتشان را دنبال کنید و از دیدن تک تک لحظات آن لذت ببرید. سه فصل اول انیمه حمله به تایتان یک روایتِ خشن، خونین، هولناک و طوفانی از یک دنیای فانتزیِ مرموز، پرجزئیات و کمنقص است که پر از اتفاقات غیرقابل پیش بینی و حماسیست که تا مدتها در ذهنتان هک میشوند و به بخشی از وجودتان تبدیل میشوند… (متن کامل)
ناگفته نماند که ادامه این متن شامل اسپویل میباشد. برای بررسی بدون اسپویل به بررسی سه فصل اول مراجعه کنید…
بررسی فصل چهارم انیمه Attack On Titan تا قسمت شانزدهم
هاجیمه ایسایاما در شروع این فصل ما را به مارلی میبرد و مردم Eldia که ساکن مارلی هستند را به ما نشان میدهد. او میخواهد ما دیگر نگاهی تعقیبکننده نداشته باشیم و فقط دنیا را از دریچه نگاه Eren نبینیم. او شخصیت Eren را پیچیدهتر میکند، مخاطب از کارها و اهداف او دیگر خبر ندارد حتی بعد از اینکه Yelena درباره هدف این دو برادر به آرمین توضیح میدهد هم مخاطب هنوز سوالات زیادی در پایان پارت اول فصل چهار برایش بوجود میآید. یکی دیگر از شخصیتهای مطرح این فصل Gabi بود که هاجیمه ایسایاما در یکی از مصاحبههایش اذعان کرد که تیپ شخصیتی او همانند Eren در کودکی است. Gabi میخواهد تا آخرین نفر از مردم جزیره پارادایس را بکشد و به خودش قول اینکار را میدهد. از طرفی دیگر Falco که به Gabi علاقه دارد حافظ اوست و او را از لحظات خطرناک نجات میدهد. Armin اما چون خاطرات برتولِت را بیادآورده افسرده است و میکاسا که نقش فدایی Eren را داشت دیگر نمیداند هدفش از زندگی چیست و به خود میگوید Eren هیچگاه مرا کنار نمیگذارد. میکاسا در قسمتهای آخر بعد رویاروئیش با Eren دچار یک فروپاشی احساسی از درون میشود و دیگر نمیداند هدفش چیست. دیگر شخصیتها سریال نیز دچار دودستگی شدهاند و به قول یکی از طرفداران سریال شما یا یئگریست هستید، یا غیر یئگریست! (متن کامل)
این مطلب به صورت گروهی تا پایان این انیمه به طور منظم به روز خواهد شد.
قسمت هفده
در فصل قبلی شاهد اتفاقات ویران کننده زیادی بودیم که نمیتوان به راحتی آنها را هضم کرد. از قسمت هفدم داستان رنگ و بوی متفاوتی به خود میگیرد دو برادر اِرِن و زیک نقشه کشیدهاند تا تمام نژاد الدیایی را نابارور کنند تا نسل تایتانها از بین برود و دیگر هیچ هیولایی روی زمین زاده نشود.
ابتدای قسمت هفدم با زخمی شدن شدید لیوای آکرمن (طبق اتفاقات قسمت قبلی) رو به رو میشویم. چند نکته در قسمت هفدهم وجود دارد اولی ترمیم بدن زیک توسط دختر بچهای عجیب است. یعنی حتی با وجود اینکه او بر اثر انفجار تکه تکه میشود اما بقایای بدنش توسط تایتانی خورده و باز ترمیم میشود که این میتواند بخشی از قدرتهای تایتان هیولا و خون سلطنتی که در رگهایش وجود دارد باشد. اینکه آن مکان عجیب کجا و دختر بچه چه کسی است در قسمتهای بعدی معلوم خواهد شد. هانجی زوی با بدن نیمه جان لیوای به درون آب میجهد و فرار میکند، که خود میتواند نکته جالب برای قسمتهای بعدی باشد. اینکه هنوز لیوای و هانجی آن بیرون زنده هستند و شاید با نقشهای شکه کننده به داستان وارد شوند!
گرافیک انیمه به شدت زیباتر و پرجزئیاتتر از نیم فصل اول شده است، این را از قطرات بارانی که به شکل زیبای روی محیط میریزد میتوان تشخیص داد. آهنگهای زیبا به این گرافیک هنری جانی مضاعف و حال و هوایی حماسی به انیمه بخشیدهاند. بعد که به تیتراژ جدید نیم فصل دوم فصل چهار میرسید حسابی سرحال خواهید آمد چراکه به شدت هیجان انگیز و پرشور ساخته شده و حس خوبی قبل از شروع هر قسمت به مخاطب منتقل میکند.
نیروی هوایی ارتش مارلیان به پارادیس حمله کرده و ارن یک تنه برای مقابله با ارتش مارلی تا قبل از ورود برادرش زیک و اجرای نقشهشان باید به مبارزه بپردازد. صحنههای مبارزه بسیار باشکوه هستند. رو در رویی دوباره ارن با راینر از دیگر بخشهای زیبای این قسمت است. همینطور نکته غیرقابل پیش بینی استفاده از سلاحهای بسیار مرگبار برعلیه تایتانهاست که حتی به سختترین قسمتهای تایتانها نیز نفوذ میکند. دیگر ارن نمیتواند با خیال راحت به نابودی دشمنانش بپردازد و این حس نیز به دل مخاطب منتقل میشود که نکند بلایی سرش بیاید!
ارن از قدرتهای جدیدی که از تایتان چکشی بدست آورده به خوبی استفاده میکند اما سه تایتان قدرتمند و سلاحی مرگبار او را احاطه کرده و ضربات مرگباری به او وارد میکنند… همینطور ارتش مارلی در حال قلع و قمع کردن ارتش الدیاییها هستند و جنازه تمام شهر را گرفته است… یعنی این پایان کار آنهاست؟
قسمت هجده
ارن در خطر است و آرمین و میکاسا و دیگر اعضای گروه شناسایی که در زندان گیر کردهاند، بعد از کارهایی که ارن در حقشان کرد باید تصمیم بگیرند به او کمک کنند یا خیر. آرمین فکر میکند ارن نقشهای دارد و هنوز با تمام وجود به او اطمینان دارد. اما میکاسا بعد از صحبتهای ارن هنوز هم از او دلگیر است و حتی یادگار ارن یعنی شالگردن قرمز رنگش را نیز کنار میگذارد. این تصور که به شکل بردهوار و نه از روی احساسات واقعی میخواهد برای ارن جانفشانی کند او را سخت عذاب میدهد. به نظر میرسد ارن نقشهای دارد که به این شکل میکاسا و آرمین را از خود میراند. او میخواهد که وقتی که قرار است نقشه اصلیاش را عملی کند آنها به خاطر احساسات مانعش نشوند. این میتواند منطقیترین دلیل برای این رفتار ارن باشد. از طرفی رفتار آرمین نیز بسیار هوشمندانه بود و نشان میدهد به طور کامل به ارن حتی در این شرایط اطمینان دارد.
نیم فصل اول فصل چهارم بسیار بااهمیت بود و بیننده را با اکثرا شخصیتهای مهم مارلیایی آشنا کرد. حالا که بیشتر در مورد جبهه مارلی میدانیم، مبارزات بامعنیتر و عمیقتر شدهاند. مثل مبارزهای که ارن با راینر انجام میدهند. در اینجا ما هیچ حرفی از ارن نمیشنویم بلکه در عوض صحبتهای راینر و افکار او برایمان بازگو میشود. حمله به تایتان به شکل زیبایی داستانش را روایت میکند و حتی در اوج اکشن و هیجان نیز به زیرساختهای شخصیتپردازی خود کمک میکند.
در ادامه این قسمت طوفانیتر از قبل دنبال میشود. زیک روی دیوار شهر به یکباره ظاهر میشود و از دور با پرتاب سنگ ارن را از زیر دست تایتان آرواره و زرهی نجات میدهد. پسر شگفت انگیز در بالای دیوار ظاهر میشود و صحنههای باشکوهی از سقوط بالنهای مارلی که مو به تنتان سیخ میکند را بوجود میآورد. انیمه Attack on Titan واقعا یکی از معدود سریالهای خوش ساخت چند وقت اخیر است که از هر نظر پرجزئیات و حماسی طراحی شده و به شدت تحت تاثیرتان قرار میدهد.
در همین حین کلت و گابی برای نجات فالکو وارد عمل میشوند. گابی نسبت به قبل نگاه بهتری نسبت به الدیاییها دارد و بیشتر به آنها اطمینان میکند. او بلاخره متوجه میشود که در این جزیره هیچ شیطانی وجود ندارد، بلکه این انسانها هستند که با خشونتهایشان افراد عادی را به هیولاهای مرگبار تبدیل کردهاند. او به خاطر قضاوتهای اشتباهش بسیار غمگین و پشیمان است. فالکو نیز حرف دلش را به گابی میزند و به نوعی احساسات مخاطب در این سکانس درگیر ماجرای آنها میشود.
انیمه بلافاصله بعد از نشان دادن چند صحنه باشکوه وقت هضم داستانش را به مخاطب نمیدهد و به یکباره و ناگهانی آنها را با تیری که به پشت سر زیک برخورد میکند مبهوت و متحیر میکند! در اینجا به مخاطب اجازهی لحظهای پیش بینی کردن داستان داده نمیشود! کارگردانی صحنهها، آهنگهای پرشکوه، تصاویر زیبا و… همه و همه در دقایق پایانی قسمت هجدهم در بالاترین کیفیت ممکنه قرار دارند.
بررسی انیمه Attack on Titan فصل چهارم
قسمت نوزده
به یکی از مهمترین و بهترین قسمتهای فصل چهارم انیمه Attack on Titan میرسیم. این انیمه به شکل زیبایی قدم به قدم با شخصیت پردازی دقیق کاراکترهایش در تمام جنبهها و تمام جبههها چه خودی و چه دشمن به آنها عمق عجیبی بخشیده است. از مهمترین شخصیتهای این انیمه از همان ابتدا زیک یا تایتان هیولا بود که با آن هیبت عجیب و منحصر به فردش ما را مبهوت خود ساخت. بعد که متوجه شدیم برادر ارن است و خون سلطنتی در رگهایش است و قدرهای عجیب دیگری نیز دارد به کاراکتری بسیار مهمتر برایمان مبدل شد.
بعد از هرج و مرج عجیبی که در انتهای قسمت قبلی بوجود آمد و تیری که به پشت زیک برخورد میکند و سقوط آزاد او از روی دیوار، آرامشی موقت بر شهر حاکم میشود. ارن قدم زنان به سمت زیک میرود تا با لمس بدن او که خون سلطنتی در رگهایش است قدرت تایتان بنیانگذار را بدست بیاورد تا با ناباور کردن الدیاییها به همهی تلخیهای این نژاد پایان بخشد…
ارن در هجده قسمت ابتدایی فصل چهارم به یک شخصیت کاملا ناشناس و مرموز برای بینندگان تبدیل شده بود، او آرمین که همیشه محافظش بود را زیر مشت و لگد گرفت و به میکاسا ابراز انزجار کرد! او گروهی را تشکیل داد و بر ضد دیگر همسنگرانش شورید و کارهای عجیبی انجام داد و هدفش را با زیک که از دشمنان اصلی الدیاییها بود یکی کرد. واقعا فهمیدن ارن در این قسمتهای اخیر سخت بود و همین موضوع حس کنجکاوی مخاطبان را برانگیخت و باعث شد که بحثهای مختلفی پیرامون این شخصیت بین طرفداران شکل بگیرد.
چندین اتفاق بسیار میخکوب کننده این قسمت از سریال حمله به تایتان را به یکی از بهترین قسمتهای این انیمه تاکنون بدل کردهاند. اولی زمان فریاد زیک برای تبدیل کردن الدیاییها به تایتان است. (کسانی که مایع درون نخاعی او را نوشیدند) ارن در اینجا کمی از واقعیتهای پنهان شدهاش را رو میکند و از اینکه همرزمانش قرار است تبدیل به تایتان شود خود را لحظهای ناراحت نشان میدهد که این اولین جرقههایی از این است که او تا به حال نقش بازی میکرده است. (همین اولین جرقه برای لو رفتن ارن توسط زیک زده میشود به جزئیات صحنهها دقت کنید و دیالوگهای زیک را مرور کنید) در این بین کلت برادر فالکو از زیک میخواهد که این فریاد را انجام ندهد و صبر کند آنها از محدوده خارج شوند، اما در یک حرکت غافلگیرکننده و عجیب زیک فریادش را میزند و فالکو و همه تبدیل به تایتان میشوند. زیک نشان میدهد که هدفش از همه چیز برایش مهمتر و والاتر است.
این اتفاق صحنههای حیرت انگیز و به شدت احساسی را بوجود میآورد و بسیاری از چهرههای آشنای دیروز تبدیل به تایتان شده و سراسر شهر با نور تبدیل شدنِ الدیاییها به تایتان نورباران میشود و صحنههای فوق العادهای در این بین رقم میخورد. سکانس مهم بعدی رو در رویی راینر با فالکوی تایتان شده است که بسیار عجیب راینر را بر سر دو راهی قرار میدهد. مخصوصا وقتی این صحنهها جذابتر میشود که راینر اجازه میدهد فالکوی تایتان شده او را در این راه بکشد… اما زمانی که پورکو گالیارد در خاطرات راینر صحبتهای برادرش در مورد نحوه تبدیل شدن راینر به تایتان زره پوش را متوجه میشود. او خودش را جلوی فالکو میاندازد تا او قدرت تایتان آرواره را بدست بیاورد و راینر زنده بماند… دیالوگهای لحظات آخر پورکو بسیار شنیدنی بودند… (الان دیگه شکی درش نیست که من همیشه از تو بهتر بودم…)
گابی که شباهتهای زیادی با ارن نوجوان دارد و بسیار عصبی و عجول است، این صحنهها را میبینید و توان هضم کردن مرگ کلت و فالکو را ندارد، مخصوصا با دیالوگهایی که بین او و فالکو در قسمت قبلی رد و بدل شده بود. قطرات اشک گابی با مخاطب حیران بازی میکند و صحنه را احساسی میکند اما سکانس میخکوب کننده اصلی این قسمت صحنهای است که ارن به سمت زیک میدود و در این بین گابی به سمت ارن با سلاح ضد تایتان نشانه میرود و به گردنش میزند و در میان چشمان حیران مخاطب سر او را از بدن جدا میکند! این صحنه به شدت غیرقابل پیشبینی و زیبا درست شده بود. آهنگهای پخش شده در این بین و کارگردانی لحظههای مختلف و فلش بلکهای به موقع به این لحظات کمک بزرگی کرده و آن را تاثیرگذارتر کرده است. ارن که فکر همه جا را کرده بود اصلا تصورش را هم نمیکرد دختر بچهای ناشناس تمام نقشههایش را نقش برآب کند!
حمله به تایتان نشان میدهد چطور باید شخصیتپردازی کرد و حتی کاراکترهایی که در فصلهای قبلی ناشناس و دشمن بودند را به شخصیتهای مهم بدل کرد به طوری که حتی احساسات شما را در حین مرگ آنها به بازی بگیرد. این قسمت از انیمه حمله به تایتان به جد یکی از بهترین قسمتهای این انیمه از همه نظر بوده است. قسمت نوزدهم خونین، باشکوه، غیرقابل پیش بینی و در یک کلام شاهکار است!
اما بلاخره زیک سر قطع شده ارن را میگیرد و قدرت تایتان موسس آزاد میشود… خاطرات ارن به زیک و زیک به ارن متصل میشود و آنها بیش از پیش با هم پیوند میخورند…. معلوم نیست چند سال یا لحظه گذشته است! ارن در مکانی عجیب به هوش میآید. یک درخت نورانی عجیب در دل ستارههای چشمکزن و زیکی که به زنجیر کشیده شده است! اینجا مکانی است که کسانی که قدرت تایتان بنیانگذار را استفاده میکنند بدانجا فرستاده میشوند. در همین مکان ارن حقیقت را به زیک میگوید که قصد ندارد که الدیاییها را نابارور کند و فقط میخواسته قدرت تایتان موسس را در دست بگیرد! این نیز غافلگیری دیگری در این قسمت! اما این آخرین غافلگیری و پیچش داستانی این قسمت نبود! در حقیقت این نقشه زیک بود که از واقعیت ارن باخبر بشود! او ارن را به زنجیر میکشد و قدرت تایتان موسس را در اختیار میگیرد! آینده الدیاییها در حالهای از ابهام قرار گرفته است…
بررسی انیمه Attack on Titan فصل چهارم
قسمت بیست
در این قسمت، زیک به دنبال واکاوی گذشته ارن به خاطراتش سفر میکند. او میخواهد به ارن ثابت کند که شستشوی مغزی پدرش باعث شده به این روز بیفتد و تبدیل به یک میهن پرست شود. اما خیلی زود در طول این قسمت برعکس چیزی که زیک حدس میزد به او ثابت میشود، که هیچ شستشوی مغزی در کار نبوده بلکه ارن میگوید از همان بچگی چنین شخصیتی داشته و با هرکس که جلوی آزادیاش را میگرفت مقابله میکرده است. در طول این قسمت اتفاقات قسمتهای گذشته و داستان ارن و پدرش را از زاویه دیگری دوباره شاهد هستیم. برای درک بهتر داستان گریشا یئگِر (پدر ارن و زیک)، به قسمتهای نوزده (بعد از تیتراژ پایانی)، بیست و بیست و یک فصل سوم و قسمت پانزده فصل چهارم مراجعه کنید.
گریشا کاملا برعکس رفتاری که با زیک در دوران کودکی انجام داد و باعث شد او کمبودهای زیادی در زندگی حس کند، با ارن رفتار کرد و باعث شد او فردی مستقل بار بیاید. اما در ادامه اتفاقات عجیب و غریبتری در خاطرات گریشا روی میدهد. انگار خود گریشا نیز در دل این خاطرات با آن دو ارتباط برقرار میکند و به نوعی آنها را میبیند! به نظر میرسد حتی ارن روی تصمیم گریشا برای بدست آوردن تایتان موسس تاثیر گذاشته است! قدرتهای ناشناختهی تایتان تهاجمی (Attack Titan) در این قسمت کمی آشکار میشود که برخی از آنها شامل دیدن آینده و ارتباط برقرار کردن با خاطرات دیگران میباشد!
زیک این را نمیداند که خود ارن بارها خاطرات گریشا را از قبل تجربه کرده است و قدرت این را دارد که حتی خاطرات وارث بعدی تایتان مهاجم را ببیند. این موضوع میتواند برگ برنده ارن نسبت به زیک باشد چراکه از اتفاقات آینده مطلع است و میتواند برای آن اتفاقات خود را آماده کند. هرچه بیشتر به عمق خاطرات دکتر گریشا و بخشهای مهم آن میرویم زیک بیشتر متحیر اتفاقات میشود. در زمان حمله گریشا به خاندان سلطنتی برای گرفتن تایتان موسس گریشا نمیخواهد که به کودکان صدمه بزند اما این ارن است که به او را تحریک میکند تا قدرت تایتان موسس را بدست بیاورد. (تا بعد آنها را به او بسپرد)
به گفته گریشا خاطرات ارن در آینده بسیار وحشتناک است… این میتواند نوید بخش اتفاقات میخکوب کنندهای در آینده انیمه باشد و اتفاقات ادامه داستان را به شدت مرموز و غیرقابل پیش بینی کرده است… فعلا مشخص نیست که زیک قدرت تایتان موسس را در اختیار دارد یا ارن تا به حال در حال نقش بازی کردن بوده و قدرت اصلی در چنک اوست! برای کشف حقیقت باید تا قسمت بعدی صبر کنیم…
بررسی انیمه Attack on Titan فصل نهایی
قسمت بیست و یک
در این قسمت به ۲۰۰۰ سال پیش سفر میکنیم و به پس زمینه داستانی تایتان موسس یعنی یمیر فریتز سرک میکشیم… داستان به روستای محل زندگی یمیر پا میگذارد….
طی اتفاقی این روستا توسط الدیانها مورد حمله قرار گرفت و سپس زبان آنها بریده شد و همه آنها از جمله یمیر به بردگی درآمد. یک روز پس از فرار یکی از خوکها، فرمانروای قبیله، همه بردگان را فراخواند و مقصر را خواست. بردگان همگی شروع به اشاره کردن به یمیر کردند. او آزاد شد تا توسط سگان و الدیانها شکار شود.
یمیر که زخمی و مستاصل بود به درختی نزدیک پناه برد، اما به محض اینکه درون آن پا گذاشت، لیز خورد و در یک آب زیرزمینی افتاد. در آنجا، او با موجودی مرموز شبیه به ستون فقرات رو به رو شد. موجودی که به پشت او متصل شد و اولین دگرگونی تایتانها را آغاز نمود. یمیر با قدرت جدید خود به خدمت فریتز بازگشت و از تایتان خود برای خدمت به الدیانها مانند کشاورزی، ساخت پلها و جمع آوری ثروت استفاده کرد. او همچنین نیروهای رقیب الدیا، یعنی مارلی را نابود کرد و قدرت زیادی به آنها بخشید. به عنوان “پاداش” خدماتش، فریتز او را به عنوان همسر خود برمیگزیند و نامخانوادگی خود را به او میدهد و هر دو با هم صاحب سه فرزند به نامهای ماریا، رز و شینا میشوند. (نام سه دیوار)
اما در ادامه در طی یک سوء قصد به جان فریتز، یمیر جانش را فدا میکند و طی دستور عجیبی از فریتز فرزندان یمیر جسد مرده او را میخورند تا قدرت او را به ارث ببرند. به دستور شاه وارثان یمیر تولید مثل میکنند تا قدرت تایتانها تا ابد برای الدیانها باقی بماند…
این قسمت به سوالات بسیار زیادی پاسخ میدهد. شاید چگونگی شکلگیری تایتان موسس آنچنان که فکر میکردیم پیچیده و جذاب نبود و بسیار عجیب به نظر میرسید اما با این حال اکنون بیشتر در مورد بخشهایی از داستان که از آن اطلاعات کافی نداشتیم، میدانیم.
قسمتهای آینده انیمه حمله به تایتان به شکل باورنکردنی غیرقابل پیش بینی و بسیار نفس گیر خواهد بود! باید مردم جهان برای مقابله با ارن متحد شوند و یا در آتش خشم او خاکستر شوند!
قسمت بیست و یکم اتک تایتان یکی از طوفانیترین قسمتهای داستان این انیمه بزرگ محسوب میشود. پیچش داستانی عجیب انیمه در این قسمت به شکل جادویی کامل میشود و قطعات پازلگونه داستان کنارهم قرار میگیرد تا به یکی از هولناکترین بخشهای داستان برسیم. جایی که ارن در کمال ناباوری قدرت تایتان موسس (Founding Titan) را بدست میگیرد و آیندهی سریال را غیرقابل پیش بینی و وحشتناکتر از آنچه تصور میکردیم تبدیل میکند!
در صحنهای حیرت انگیز و بسیار باشکوه دیوارهای سه گانه فرو میریزد و تایتانهای عظیم الجثه درون آنها آزاد میشوند. صدای ارن در گوش تمام نژاد یمیر طنین میاندازد! قصد او فراتر از تنبیه و نابودی مارلی است! او قصد دارد تمام دنیا را تنبیه کند و طعم قدرت تایتان موسس را به تمام جهانیان بچشاند! قسمتهای آینده انیمه حمله به تایتان به شکل باورنکردنی غیرقابل پیش بینی و بسیار نفس گیر خواهد بود! باید مردم جهان برای مقابله با ارن متحد شوند و یا در آتش خشم او خاکستر شوند!
قسمتهای پایانی
بعد از ویرانی دیوار از قسمت بیست و دو تاکنون، اتفاقات درون شهر و پیرامون رژه ویرانگر روایت میشود. ارن بعد از بدست آوردن قدرت تایتان بنیانگذار برای نابودی دنیا راهی شده اما درون شهر نیز پر از تایتانهای ریز و درست شده است. میکاسا، آرمین و جان به همراه دیگر اعضای گروه شناسایی به کشتن این تیاتانها مشغول میشوند و کمی حال و هوای انیمه را مانند فصلهای پیشین و تایتان کشیهای سابق میکنند. دلمان برای فصلهای اولیه و نبردهای جذاب و غیرقابل پیش بینی انیمه تنگ شده بود. گابی برای پیدا کردن بدن فالکو در تلاش است اما کانی بدن فالکو را برای نجات مادرش با خود برده است، تا با خوراندن بدن فالکو به مادرش او را تبدیل به یکی از نه تایتان کند. اما در ادامه از خود گذشتگی آرمین باعث میشود که او به خودش بیاید و از این کار منصرف شود و گابی و فالکو به هم برسند.
در صحنهای آنی لئونهارت را میبینیم که از پیلهی سختش خارج شده و به نظر میرسد که بعد از اینکه ارن قدرت تایتان بنیانگذار را بدست آورد او از خواب بیدار شده است. در قسمت بیست و سوم بیشتر با شخصیت آنی آشنا میشویم و داستان پدر ناتنیاش و چگونگی تبدیل شدنش به یک انسان سرد و یک سرباز خشن روایت میشود. در این قسمت بیشتر با بکگراند شخصیتی او همراه میشویم و این باعث میشود این شخصیت برایتان عمیقتر شود.
از طرفی گروه ییگریست که طرفدار ارن هستند کنترل جزیره را در دست میگیرند و به شکل خشونت آمیزی با مخالفشانشان برخورد میکنند و هرکس که جلوی راهشان باشند را سلاخی میکنند. ارن علاوه بر اینکه قصد نابودی دنیا را دارد میراث ییگریست را از خود به جای گذاشته که میتواند حتی جزیره پارادایس را نیز به ویرانی بکشاند. یک دو دستگی در مردم و نیروهای الدیایی بوجود آمده است. عدهای این را حق ارن میدانند که دنیا را نابود کند و آزادای را برای الدیاییها به ارمغان بیاورد، اما عدهای حرکت ارن را یک نسل کشی و جنایت میدانند و با آن مشکل دارند، در راس آنها دوستان سابق ارن مخصوصا هانجی زوی است که با حرکت جنون آمیز او مخالفند. (بازگشت هانجی و لیوای خبر بسیار خوبی برای سریال است) پس هانجی با دشمنان سابق صحبت میکند تا آنها با هم جلوی ارن را بگیرند. به یکباره دشمنان سابق تبدیل به همرزمان جدید میشوند، تا آنها دست در دست هم جلوی شَر جدید که قصد نابودی دنیا و تمام بشریت را دارد را بگیرند.
انیمه حمله به تایتان به جد غیرقابل پیش بینی است. در تغییر جهتی عجیب اکنون ارن شخصیت اصلی داستان، به شخصیت منفی تبدیل شده و همه میخواهند جلوی او را بگیرند. به طرز عجیبی دقیقا نمیدانید طرف چه کسی باید باشید و این یکی از عجیبترین نکات انیمه است. طرف خیر و شر از بین رفته و همه به نوعی دستشان به خون آلود شده است… اما بلاخره نابودی بشر نمیتواند راه حل منطقهای باشد پس باید جلوی ارن گرفته شود…
شاید این چند قسمت اخیر مانند قسمتهای ابتدای فصل پرشور نبود و نتوانست نظرمان را آنچنان به خود جلب کند. اما تمام این قسمتها مقدمه چینی برای قسمتهای جذاب آینده است. اینکه لیوای آکرمن سرپا شود و به همراه میکاسا، آرمین، راینر، کانی، جان، هانجی، آنی، گابی، فالکو و… برعلیه ارن حرکتی بزنند، میتواند آینده سریال را جذاب کند. اینکه واقعا ارن چه نقشهای در سر دارد نیز از هماکنون قابل پیش بینی نیست. از زمان تخریب دیوار و رژه ویرانگر داستان به پیش ارن نرفته و به شکل مرموزی ارن به همراه غولهای عظیم در حال حرکت به سوی دنیای خارج از جزیره است. همینطور داستان زیک نیز هنوز بازگو نشده و بعد از اتفاقات قسمت بیست و یک دیگر خبری از او نیست. امیدواریم خیلی زود مقدمه چینیها به پایان برسد و همه داستانها در یک نقطه جذاب به هم متصل شود…
در قسمت بیست و ششم و هفتم سریال با حمله میکاسا، آرمین، راینر، کانی و دیگر افراد متحد شده دو گروه به اسکله برای بازپسگیری کشتی هوایی رو به رو میشویم. نبردی جذاب و خونین که اتحاد جدید را در برابر گروه ییگریست و عقاید خشک و نژاد پرستانه آنها نشان میدهد. دوستان و همسنگران قدیمی رو به روی هم دیده میشوند و همدیگر را میکشند چراکه مسیر و طرز فکر هرکدام متفاوت با دیگری است و هرکدام راه متفاوتی را طی میکنند. گروهی فقط به فکر نجات نژاد خودش است و دیگری برای نجات دنیا در تلاش است. در این قسمتها از خود گذشتگی عدهای را میبینید که برای بقای انسانهایی که حتی نمیشناسند در تلاش هستند و حتی خودشان را در این راه فدا میکنند. لحظات جذاب و زیبایی که به راحتی نمیتوانید فراموششان کنید. قسمت بیست و هشت اما در مورد اِرِن یئگِر و فلش بکی به گذشته قبل از اتفاقات فصل چهارم است. داستانی که کمی بیشتر ما را با ارن و طرز فکر او نسبت به دنیا و اتفاقات پیرامونش آشنا میکند. لحظات احساسی، تلخ و شیرینی که باعث هر چه عمیقتر شدن شخصیتهای انیمه شده است… اما در انتها شهر لیبریو مورد هجوم ارن و تایتانهای عظیم الجثه قرار میگیرد و دنیا با وحشتی غیرقابل کنترل رو به رو میشود… در انتها چه چیزی در انتظار دنیاست؟ نابودی توسط خشم و انتقام ارن یا نجات یافتن توسط عدهای که روزی آنها را شیاطین میخواندند؟
بررسی انیمه Attack on Titan فصل چهارم
جمع بندی کلی
اگر بخواهیم یک نظر کلی در مورد بخش دوم فصل نهایی سریال اتک تایتان داشته باشیم باید گفت که سازندگان با اهمیت دادن به جزئیات داستانی در این فصل و دوری از عجله برای تمام کردن داستانشان سنگ تمام گذاشتند. در این نیم فصل ببر وحشیای را میبینیم (ارن) که آماده حمله و تکه تکه کردن دشمنانش است، اما سازندگان با بیفکری این ببر را رها نمیکنند تا خیلی زود همه چیز را بِدَرَد و به نوعی به پایان برساند! مقدمه چینی، ساختن داستان، شخصیت پردازی عمیق از بخشهای مهمی است که در این فصل به خوبی رعایت میشود. سازندگان با عجله به هر آنچه طی سالها به درستی ساختهاند حمله نمیکنند و اجازه میدهند روند داستان به درستی پیش برود و به پختگی مناسب و نتیجه ایدهآلش برسد.
در داستان این نیم فصل هیچ شتابزدگیای دیده نمیشود، بلکه برای اتفاقات مهم همه چیز پله پله شکل میگیرد تا تاثیر بیشتری روی مخاطب بگذارد. برخلاف این رویه را در فصل نهایی سریال GOT دیدیم که با عجله در به پایان رساندن داستانش، تبدیل به یک ناامیدیِ دائمی برای طرفداران واقعی سریال شد که تاکنون و بعد از گذشت بیش از دو سال همچنان فراموش نشده است.
در این نیم فصل میبینیم که نقشههای ارن به سرانجام میرسد و او تبدیل به تایتان موسس میشود. دیوارها فرو میریزد و او به همراه تایتانهای عظیم الجثه بیشمار به سمت خارج از جزیره و با هدف نابودی بشریت پیش میرود. این نیم فصل همه شخصیتهای داستان و حتی تمام بینندگان را در شرایط سختی قرار میدهد. شخصیت اصلی دوست داشتنی داستان، آن پسرک عصبانی و انتقامجو واقعا قصد دارد از تمام دنیا انتقام بگیرد. حال باید همه انتخاب کنند که در کدام سمت قرار بگیرند! طرف ارن که قصد نابودی بشریت را دارند بمانند یا با شخصیتهای داستان که همگی برای متوقف کردن او همدل شدهاند همذات پنداری بکنند! انیمه به شما نمیگوید کدام طرف را انتخاب کنید! میتوانید بیطرف به داستان هولناکی نگاه کنید که در حال وقوع است یا خود را در جبهه هریک از طرف دعوا ببینید و به آنها حق بدهید! در کل حسی که این انیمه بزرگ با خودش تاکنون برای مخاطبانش به ارمغان آورده وصف ناپذیر است! کمتر سریالی است که این چنین شما را به چالش بکشد و این چنین شما را غرق دنیای عجیب و وحشتناکش کند… برای دیدن ادامه این ماجراجویی غیرقابل پیش بینی باید تا سال 2023 صبر کنیم…
ادامه بررسی: بررسی قسمت آخر انیمه Attack On Titan / تحلیل پایان بندی و پاسخ به سوالات
امیدواریم از مطلب “بررسی انیمه Attack on Titan فصل چهارم” لذت برده باشید تا بعد…
واقعا از وقتی که براش گذاشتم لذت بردم
توضیحاتتون عالیه برای درک بهتر انیمه یهم کمک کرد
ممنون مثل همیشه عالی
متن عالی بود ممنونم
این قسمت نوزدهم مو رو به تن آدم سیخ می کرد خیلی خوب بود