داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم

اکنون که به تمام نیمه‌خدایان در Elden Ring غلبه‌ کرده‌ایم، وقتش رسیده که حلقه‌ی کهن را ترمیم کرده و تبدیل به ارباب کهن شویم. اما هنوز همه چیز تمام نشده و باید چند نفر دیگر را هم از سر راه برداریم، انگار بازی ما را وادار می‌کند کفاره‌ی گناهان نکرده‌امان را بدهیم! با در دست داشتن چند تکه‌ی بزرگ از Elden Ring یا حلقه‌ی کهن اکنون می‌توانیم آن را ترمیم کنیم ولی از کاووش در اعماق سرزمین‌های میانی و صحبت‌های Melina دریافته‌ایم که جدا کردن Rune of Death از حلقه‌ی کهن اشتباهی بزرگ بود، پس باید این حلقه را نیز به مجموعه‌ی خود اضافه کنیم. مرگ را بارها و بارها تجربه کرده‌ایم، اما وقتش رسیده همه چیز را دوباره به حالت اول برگردانیم، پس برای انجام این کار باید به مقابر معلق Crumbling Farum Azula سفر کنیم…

این مطلب بخشی از راهنمای سفر شما در بازی ELDEN RING است برای مطالب مشابه بیشتر به صفحه اصلی مراجعه کنید.

دنیای الدن رینگ

داستان کامل بازی ELDEN RING (فهرست)

قسمت قبلی: داستان الدن رینگ دنیای زیرزمین

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم
اینجا شهری به معنای واقعی کلمه معلق در آسمان است و پیوسته و دائمی در حال تخریب، گویی پایانی ندارد.

فاروم آزولا، تختگاه اژدهایان

بعد از برافروختن کوره‌ی بزرگ و مخروبه‌ی غول‌ها توسط Melina (شاید هدفِ آفرینشِ او این بوده است و شاید ماریکا نقشه‌هایی دارد) در Crumbling Farum Azula بِهوش می‌آیید. اینجا شهری به معنای واقعی کلمه معلق در آسمان است و پیوسته و دائمی در حال تخریب، گویی پایانی ندارد. این مکان در نگاه اول بی‌معنی است [به شخصه وقتی اولین‌بار این مکان را مشاهده کردم، حس کردم که اینجا قرار بوده DLC باشد ولی سازندگان تصمیم گرفته‌اند در بازی اصلی آن را بگنجانند] و نمی‌توان گفت دقیقا اینجا چه می‌گذرد.

در مورد این مکان باید گفت که فاروم آزولا شهری باستانی بوده که اکنون خارج از جریان عادیِ زمان قرار دارد. اینجا مقبره‌ای برای احترام به یک اژدهای باستانی وجود دارد، به نظر می‌رسد که Placidusax همان اژدها باشد که می‌توانید با این اژده‌های سه سر (یکی از سرهایش قطع شده) مبارزه کنید. برای دسترسی به این اژدها در مکانی خاص باید روی زمین دراز کشیده و به یک جور خَلسه‌ وارد شوید، سپس به درون یک گردباد کشیده شده و زمان متوقف می‌شود، انگار برای رسیدن به این اژدها باید مسیری جادویی را طی کرد. احتمال دارد که فاروم آزولا شهر باستانی اژدهایان و زادگاه آنها بوده باشد، قبل از اینکه به سرزمین میانی کوچ کنند.

البته حیواناتی وحشی یا Beastmen نیز در اینجا حضور دارند و Gurranq روحانیِ جانور نیز یکی از همین Beastmenهاست. به احتمال زیاد Blaidd برادرناتنی Ranni که “سایه” خطاب می‌شود نیز جزو Beastmenها باشد. این Beastها مذهب خود را دارند و سلاح‌هایی که می‌سازند از درک آدمی خارج است و مشخصاً از اژدهایان و مقابر محافظت می‌کنند.

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم
قبل از عصر Erdtree در واقع عصر اژدهایان وجود داشت، Placidusax فرمانروای اژدهایان و Elden Lord بود و در شهر فاروم آزولا، جایی که ورای زمان قرار داشت، حکومت می‌کرد‌.

فاروم آزولا اطلاعاتی درباره‌ی گذشته‌ی Erdtree و Golden Order به ما می‌دهد. در ابتدا از Remembrance of the Dragonlord می‌آموزیم که در عصر قبل از Erdtree، اژدهایِ ارباب Placidusax نقش Elden Lord را داشته است. به طور کلی عنوان و نقش Elden Lord برای Greater Will است و با حلقه‌ی کهن در ارتباط می‌باشد و نشان می‌دهد شاید ماریکا اولین خدایی نبود که اراده‌ی بزرگتر برای خدمت در سرزمین‌های میانی انتخاب کرده بود. همچنین باید افزود که گفته شده، برعکس اژدهایانِ ناچیز دیگر در سرزمین میانی Placidusax جاودانه بوده است.

گفتن آنکه چه اتفاقی برای فاروم آزولا افتاده و این مکان در کجای سرزمین‌های میانی قرار می‌گیرد مشکل است. قبل از عصر Erdtree در واقع عصر اژدهایان وجود داشت، Placidusax فرمانروای اژدهایان و Elden Lord بود و در شهر فاروم آزولا، جایی که ورای زمان قرار داشت، حکومت می‌کرد‌. همچون ماریکا که Rune of Death را از حلقه‌ی کهن خارج کرد و جاودانه شد، Plasidusax هم جاودانه بود. این جاودانگی تضمینی بود بر وجودِ ابدیِ عوامل اراده‌ی بزرگتر، نه در همه‌جا، حداقل در بخشی از سرزمین‌های میانی، ولی آنها Destined Death را از حلقه جدا نمی‌کنند تا مرگ به طور طبیعی وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد حذف Destined Death از حلقه‌ی کهن در واقع شروع تمام بدبختی‌های مردمان سرزمین‌های میانی بوده است.

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم

اما برای فاروم آزولا همه چیز به خوبی پیش نرفت و توسط موجودی کیهانی مورد تهاجم قرار گرفت، شاید موجودی شبیه Astel, Naturalborne of the Void یا از طریق دسیسه‌های خدایِ بیرونیِ دیگری این اتفاق روی داد. در توضیحات Rune of Greatsword آمده این سلاح از خرابه‌های سرزمینی آمده که توسط برخورد شهاب‌سنگی به کل فروریخته است. در این توضیحات برای کلمه‌ی فروریختن از واژه‌ی Crumble استفاده شده است که نمی‌تواند تصادفی باشد. این کلمه را هر جا یافتید بدانید مربوط به Farum Azula است. در کل در حال حدس و گمان هستیم و چیزی که مشخص است این است که فاروم آزولا توسط برخورد شهاب‌سنگ دچار فروپاشی ابدی شده است. جادوی Placidusax’s Ruin به ما می‌گوید که این Incanation از “ناله‌های در حالِ مرگِ اژدهاسالارِ ابدی که فراتر از زمان‌ها ساکن بود”، ساخته شده است. در نهایت در Remembrance این Boss ذکر شده است که خدای Placidusax “فرار” کرد و او منتظر بازگشت اوست.

همانطور که گفته شد این‌ها همه حدس و گمان است و ممکن است مفهوم Elden Lord ربطی به اراده‌ی بزرگتر نداشته و قدمتی بیش‌ از Erdtree داشته باشد و خدایی که فرار کرده است، خدایِ بیرونیِ دیگری باشد، مانند غول‌ها که خدای بیرونی خود را داشتند. اگر این فرض را دنبال کنیم شاید فاروم آزولا توسط اراده‌ی بزرگتر مورد تهاجم قرار گرفته باشد. در قسمت ۱۳ خواهیم دید که افسانه‌ها می‌گویند اراده‌ی بزرگتر ستاره‌ای را به سرزمین‌های میانی فرستاد. شاید این همان شهاب‌سنگی بود که به فاروم آزولا برخورد کرد. با این حال می‌توان گفت عنوان Elden Lord مختص اراده‌ی بزرگتر است و او اولین‌بار اژدهایان را برای حکمرانی در سرزمین‌های میانی انتخاب کرد.

با اندکی تامل در می‌یابیم که خدایی که از فاروم آزولا فرار کرد نه خدایی بیرونی که در واقع همسر Plasidusax بوده است. مانند رابطه‌ی ماریکا و Godfrey که ماریکا خدای سرزمین‌های میانی و Godfrey نقش Elden Lord و همسری او را داشت. در زمانی، شهاب‌سنگی به فاروم آزولا برخورد کرد که ویرانی آن وحشت بر دل همسر Placidusax انداخت که فرار را به قرار ترجیح داد. البته نمی‌دانیم نامش چه بوده و چه کسی بوده یا چه جانوری بوده، اژدها بوده یا انسان، چیزی مشخص نیست (البته یک تئوری قانع‌کننده درباره‌‌اش وجود دارد که به آن در قسمت‌های بعد خواهیم پرداخت).

با ویرانی خانه‌ی اژدهایان و پراکنده شدن آنها، اراده‌ی بزرگتر به دنبال خدایی دیگر برای سرزمین‌های میانی گشت. این خط فکری بسیاری از شکاف‌های ممکن را پر می‌کند، بیاد دارید که در قسمت ششم بیان کردیم که لِیندِل خانه‌ی فرقه‌ی اژدهایان بوده است. مردمان این سرزمین قبلاً اژدهایان را می‌پرستیدند و دور از ذهن نیست که آنها قبلاً اربابی کهن و خدایی برای پرستیدن، داشتند. بعد از سقوط فاروم آزولا، اژدهایان که دیگر حمایت اراده‌ی بزرگتر را نداشتند و اراده‌ی بزرگتر آنها را کنار گذاشته بود، دست به طغیان زده و Gransax به لِیندِل یورش برد، اما Godwyn توانست آنها را شکست دهد.

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم
اگر داستان Ranni را دنبال کرده باشید حتماً با Baleful Shadow مواجه شده‌اید که همان Blaidd است که می‌خواهد Ranni را بکشد. او عقل خود را از دست می‌دهد و به شما حمله میکند

هیولاها یا Beastmenها در فاروم آزولا اَدله‌ی خوبی برای تئوری بالا هستند. زیرا به گفته‌ی Ranni همه‌ی Empyreanهایی که توسط دو انگشت انتخاب می‌شوند، یک “سایه” یا Beast محافظ دارند. همچنین به گفته‌ی Ranni اگر Empyreanای برخلاف اراده‌ی بزرگتر عمل کند آن جانورِ سایه تبدیل به Baleful Shadow می‌شود. قاتلی که تنها مقصودش کشتنِ Empyrean است تا جلوی او را بگیرد. اگر داستان Ranni را دنبال کرده باشید حتماً با Baleful Shadow مواجه شده‌اید که همان Blaidd است که می‌خواهد Ranni را بکشد. او عقل خود را از دست می‌دهد و به شما حمله میکند، در گفتگوی با او نیز متوجه می‌شویم او با خودش کلنجار می‌رود که چه اتفاقی برایش افتاده که می‌خواهد Ranni را بکشد و چرا خیانت می‌کند. تبدیل شدن Blaidd به Baleful Shadow نشان می‌دهد که این اتفاق برخلاف میل او بوده و اراده‌ی بزرگتر او را کنترل می‌کند. اراده‌ی بزرگتر مقصودش از این جانوران انسان‌نما این است که مطمئن شود Empyreanها هیچگاه برخلاف میل او عمل نخواهند کرد. احتمالاً چنین شورشی قبلاً اتفاق افتاده است که اراده‌ی بزرگتر به این میزان درباره‌ی Empyreanها محتاطانه عمل می‌کند. ماریکا نیز چنین محافظ و سایه‌ای شخصی داشت که هدف ما در فاروم آزولا مقابله با اوست.

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم
هنگامی که به بالا‌ترین نقطه‌ی فاروم آزولا می‌رسید، Gurranq را می‌یابید. اگر به او Deathroot داده باشید قبل از حمله از شما می‌پرسد که چرا به دنبال Destined Death هستید و از این کار چه منظوری دارید. در این لحظه متوجه می‌شویم که Gurranq همان Maliketh سایه‌ی ماریکاست.

مَلِکیث، تیغه‌ی سیاه

هنگامی که به بالا‌ترین نقطه‌ی فاروم آزولا می‌رسید، Gurranq را می‌یابید. اگر به او Deathroot داده باشید قبل از حمله از شما می‌پرسد که چرا به دنبال Destined Death هستید و از این کار چه منظوری دارید. در این لحظه متوجه می‌شویم که Gurranq همان Maliketh سایه‌ی ماریکاست. او قبل از Shattering در جستجوی راه‌حلی بود که مقصرش خودش نبود.

مانند Ranni و Blaidd که برادر و خواهرخوانده‌ی یکدیگر بودند، رابطه‌ی Marika و Maliketh به قدری نزدیک بود که آن دو را خواهر برادرِ ناتنی هم می‌دانستند. ماریکا اما از این سایه تنها برای محافظت از Rune of Death بهره می‌برد. این Rune بزرگ Maliketh را به نیرویی تبدیل کرد که حتی نیمه‌خدایان نیز از رویارویی با او واهمه داشتند. زیرا او تنها فردی در تمام سرزمین‌های میانی بود که می‌توانست مرگ مُقدر را اجرا کند. با این حال حرکت ماریکا در حذف Rune of Death باعث بروز اختلافاتی شد. گروهی که با ماریکا به اختلاف خوردند Godskinها هستند که با آنها در جای‌جای بازی برخورد کرده‌ایم.

داستان منطقه Altus Plateau / داستان بازی ELDEN RING قسمت پنجم
دو مدل از این Godskinها وجود دارد، نجیب‌زادگان که دم اژدها دارند و رسولان که می‌توانند بدن خود را مانند مارهای رایکارد کِش بدهند.

درباره‌ی Godskinها

طبق معمول حرف زدن درباره‌ی Godskinها با اطمینان کامل مشکل است. توضیحاتِ درباره‌ی مالکیث به ما می‌گوید که او با مرگ مقدر بر Godskinها پیروز شد. در واقع Godskinها با قدرت Destined Death و شعله‌ی سیاه می‌توانستند خدایان را کشته و پوستشان را بکنند. اما وقتی Runeئه مرگ مقدر را از حلقه‌ی کهن جدا کردند، شعله‌ی سیاه نیرویش را از دست داد. Maliketh توانست Godskinها و رهبرشان که فقط نامش را می‌دانیم، Gloam-Eyed Queen یا Dusk-Eyed Queen را شکست دهد. گفته شده است که این Queen خود Empyrean بوده و از قدرت شعله‌های سیاه بهره می‌برده است. اما نمی‌دانیم بعد از آنکه Maliketh او را شکست داد چه بلایی بر سرش آمد. درباره‌ی Godskinها یوتیوبری به نام Smoughtown ویدئویِ جالبی دارد که می‌توانید به آن مراجعه کرده و بیشتر درباره‌ی آنها بدانید.

[من این ویدئو را نگاه کردم و شرح مختصری از آن را برای شما بازگو می‌کنم. Maliketh این Godskinها و رهبرشان را قرن‌ها قبل از واقعه‌ی “شبِ قَدّاره‌های سیاه” شکست داده است. ملکه‌ی Gloam-Eyed یک Empyrean بوده است که توسط دوانگشت‌ها برگزیده شده بود. شمشیر مقدس Godslayer’s GreatSword متعلق به Gloam-Eyed Queen است و او با این شمشیر Godskinها را کنترل می‌کرده است و Godskinها از طریق کانال این شمشیر می‌توانستند از قدرت Black Flame استفاده کنند. در این ویدئو Smoughtown بیان کرده است که Destined Death به خودیِ خود عامل شَر نیست بلکه وجودش برای طبیعت واجب است و اراده‌ی بزرگتر و دوانگشت‌ها از توانایی‌های این Rune باخبر بودند و Destined Death مربوط به خدایی بیرونی و یا نامِ خدایی بیرونی نیست، بلکه یک شئ است. از آنجا که قبل از ماریکا، اژدهایان حاکم بلامنازع سرزمین‌های میانی بودند، ماریکا برای آنها حکم غاصب را داشت و به همین دلیل Gransax سعی کرد آنها را از بین ببرد. پس احتمالاً این Gloam-Eyed Queen نیز سعی داشته حکومت Marika را غصب کند. (نکته: همه‌ی Empyreanها یک سایه دارند، پس چرا Gloam-Eyed Queen سایه نداشت؟ پاسخ بسیار ساده‌ است. زیرا بعد از شورش این Gloam-Eyed Queen بود که Empyreanها صاحب سایه شدند و ماریکا سایه‌اش را به مبارزه‌ی آنها فرستاده بود. این احتمال هم وجود دارد که با پیروزی Maliketh، اراده‌ی بزرگتر، ماریکا را لایق تبدیل شدن به خدا دانسته باشد. البته اینها پاسخ من به پرسشی است که خودم برای این ویدئوی Smoughtown آوردم.) بعد از شکست غول‌ها، بیاد دارید که ماریکا عده‌ای را برای نگهبانی از آتش غول‌ها در کوهستان باقی گذاشت تا نگذارند شعله‌های غول‌ها دوباره قدرت بگیرد. آنها اما بعد از گذشت سال‌ها، رو به پرستش این شعله آوردند. اما در بین آنها خائنینی بودند که به سراغ پرستش Black Flame رفتند. در واقع دو مورد را می‌توانید بیابید که هر دو قبل از رویارویی با Godskinها، ما را به مبارزه می‌طلبند. یکی قبل از ورود به کلیسای Eiglay بود و دیگری در Divine Tower Of Caelid حضور داشت. لباس این Godskinها واقعاً از پوست خدایان و یا قربانی‌ها ساخته شده و جالب است بدانید که Gloam-Eyed Queen خود آنها را برای Godskinها می‌دوخته است. Smoughtown اذعان کرده است که احتمالاً Godskin ها مانند آلبینوریک‌ها، که ساخته‌ی دست انسان‌ها بودند، توسط Gloam-Eyed Queen ساخته شده باشند یا انسان‌هایی معمولی بودند که توسط Queen به این درجه ارتقاء داده شده‌اند. بعضی از آنها آنقدر در هدف Queen پیش‌قدم بودند که به رتبه‌ی Noble رسیده‌اند و یا از آنجا که آنها دُم اژدها دارند شاید لقب Noble بخاطر داشتن رابطه خونی با اژدهایان به آنها داده شده است. البته Godskin Nobleها خود را برتر و بهترین شمشیرزن می‌پنداشتند و شاید لقب Noble از این رو به آنها داده شده است. با شکست Gloam-Eyed Queen این Godskinها نیز پراکنده گشته و اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند ولی همگی خواهان بدست آوردن قدرت و برگرداندن Black Flame به جایگاه قبلی‌اش قبل از شکست از Maliketh هستند.]

داستان منطقه Crumbling Farum Azula / داستان الدن رینگ قسمت یازدهم
وقتی به مبارزه با Maliketh می‌روید ابتدا او را با نام دیگری می‌یابید که همان Gurranq است ولی وقتی به اندازه‌ی کافی به او صدمه وارد می‌کنید، او هویت واقعی خود را نشانمان می‌دهد. او Black Blade را از بدنش خارج می‌کند، این همان سلاحی است که با آن Godskinها و خدایشان را شکست داد‌…

ادامه توضیحات در مورد مَلِکیث، تیغه‌ی سیاه 

در حقیقت Godskinها پِیرو و طرفدار Destined Death بودند و زمانی که ماریکا قوانین مرگ را در سرزمین‌های میانی تغییر داد سعی کردند با او مقابله کنند. در واقع آنها با کندن پوست قربانی‌ها در روستای دومینولا، هم‌‌پیمان شدن با رایکارد، رفتن به سراغ جسد Ranni در Divine Tower لیورنیا و یا Caelid و در آخر رفتن به سراغ خود Destined Death در فاروم آزولا سعی دارند قوانین را به حالت اول برگردانند. بعد از شکستِ Godskinها از Maliketh بود که ماریکا توانست نظم طلایی و حکمرانی خود را در سرزمین‌های میانی آغاز کند. اما بخشی از این Rune of Death از Maliketh به سرقت رفت و از آن برای ساختن قَداره‌هایِ سیاه استفاده شد تا نیمه‌خدایان را به قتل برسانند. به همین دلیل Maliketh هرگز خود را نبخشید.

او برای آنکه دیگر این اتفاق تکرار نشود Rune of Death را در بدن خود پنهان کرد و این Rune بخشی از وجود او شد. او با هویت پنهانی به نام Gurranq سعی کرد با نظم طلایی برای پاک کردن آشفتگی‌هایی که فکر می‌کرد بخاطر اشتباهش بوجود آمده‌اند، همکاری کند و جنگجویانی را برای کشتن آنها که در مرگ زندگی می‌کنند، اعزام کرد. این موجودات برای حکم طلایی عامل فساد و شَر دانسته می‌شدند اما در واقع آنها بخاطر مرگ Godwyn بوجود آمده بودند. Maliketh خود را وقف از بین بردن Deathrootها کرد و به معنای واقعی کلمه آنها را می‌خورد. با این کار او به Deathroot معتاد شد و گاهی اوقات کنترل خود را به دلیل افراط در این امر از دست می‌داد.

اگرچه Maliketh بخاطر جریان “شبِ قداره‌های سیاه” خود را مقصر می‌دانست، اما می‌توان فهمید پشت این جریان ترور چه کسی قرار داشته است. اگر به Rogier در ماموریتش کمک کنید خواهید فهمید که Ranni پشت قضیه بوده است و اگر خطوط داستانیِ رایکارد و Bernahl را دنبال کنید می‌فهمید نقش آنها در این جریانِ ترور چه بوده است. Bernahl را در فاروم آزولا خواهید یافت که برای بدست آوردنِ Destined Death در برابر شما قرار می‌گیرد. وقتی Bernahl را شکست می‌دهید آیتمی به نام پنجه‌ی کفرآمیز (Blasphemous Claw) را Drop می‌کند که می‌توانید از آن در برابر حملات Maliketh استفاده کنید. داستان پشت این پنجه‌ی کفرآمیز این است که این آیتم را Ranni به رایکارد داده تا او بتواند در برابر Maliketh از خود محافظت کند‌. در واقع این آخرین حربه‌ی آنها در این امر بود و در شبِ موعود رایکارد توانست زهرش را بریزد. این یعنی تمام قضایای Night of the Black Knives زیر سر Ranni بوده است تا قدرت را بدست بگیرد.

وقتی به مبارزه با Maliketh می‌روید ابتدا او را با نام دیگری می‌یابید که همان Gurranq است ولی وقتی به اندازه‌ی کافی به او صدمه وارد می‌کنید، او هویت واقعی خود را نشانمان می‌دهد. او Black Blade را از بدنش خارج می‌کند، این همان سلاحی است که با آن Godskinها و خدایشان را شکست داد‌، اما در نهایت این شما هستید که او را شکست می‌دهید و Destined Death را تصاحب می‌کنید. حال که آخرین Runeئه حلقه‌ی کهن را تصاحب کردیم زمان بازگشت به Erdtree و پایتخت می‌باشد….

قسمت بعدی: داستان گادفری و مرد همه‌ چیز دان

آخرین مطالب به روز شده

آخرین مقالات اختصاصی

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا
رضا

امیدوارم بعد پایان رسوندن این مطالب یک فایل پی دی اف با تصویر زیبا از مطالب بسازین
واقعا نوشتهای شما جادویی و زیبا هستن