هفت باس خاطره انگیز از بازیهای شرکت From Software / خاطره انگیزترین باس های From Software
طبق روال سری مقالات هفتبرتر در این مطلب نیز شما را با بهترین تجربیات خودمان از بازیها، فیلمها و غیره، آشنا میکنیم. در این هفتبرتر میخواهیم خاطره انگیزترین باس های From Software را معرفی کنیم. شما نیز در بخش کامنتها میتوانید تجربه خودتان را از بازیهایFrom Software را برای ما و مخاطبان مجله اینترنتی ساعت هفت به اشتراک بگذارید، پس با ما همراه باشید.
“مطالب انحصاری ما در مورد دنیای سولز”
راهنمای قدم به قدم بازی ELDEN RING
داستان بازی ارواح شیاطین (Demons Souls) (مقدمه)
داستان بازی Dark Souls / عصر آتش (آشنایی با شخصیتها و سرزمینهای دارک سولز1)
داستان بازی Dark Souls 2 | آشنایی با داستان و شخصیتها و سرزمینهای دارک سولز 2
معرفی شخصیت های مرتبط با بازی Dark Souls 3
معرفی سرزمین های مرتبط با بازی Dark Souls 3
مفاهیم داستانی، معرفی شخصیت ها و مناطق بازی Bloodborne (قسمت اول)
داستان بازی Bloodborne / سیر تاریخی وقایع و پایان بندی های بازی (قسمت دوم)
و اکنون خاطره انگیزترین باس های From Software
تگ مرتبط: هفت برتر
مقدمه
بازیهای شرکت From Software به سختی، اعصابخردکنی، رو مُخ بودن و طراحی سادیسمی معروف هستند. در بسیاری از بازیها شما حکم یکهبزن، حرفهای و هیولا را برای دشمنان دارید، اما در بازیهای From Software قضیه کاملاً برعکس است و دشمنان تبدیل به کابوس شما در جریان بازی خواهند شد و بیشتر مواقع باید فرار کنید تا مانند قهرمانان دیگر بازیها به دل دشمن بزنید. کنترل اعصاب، ریختن استراتژی، ساخت Build مناسب برای آسیبزدن بیشتر به دشمن، پیدا کردن نقطه ضعف آنها، کاری است که باید در هر قدم از بازیهای From Software انجام دهید. دشمنان انواع سلاحها، کمینها، تلهها را برای زمین زدن شما به کار میبرند. در این میان اما باسهای بازی متفاوت هستند، آنها برای متوقف کردن شما وجود دارند تا جلوی شما را بگیرند تا نگذارند در بازی پیشرفت کنید. مانند بازیهای نسل سوم و چهارم کنسولهای بازی که در انتهای هر مرحله یک Boss قرار داشت تا جلوی شما را برای رفتن به مرحله بعدی بگیرد. چیزی که ما میخواهیم در این مقاله دربارهی آن بحث کنیم بیادماندیترین Bossهای بازیهای From Software هستند که بیش از بقیه در یادمان ماندهاند و شکست دادنشان هیجانانگیز بود و تبدیل به خاطرهای خوش در ذهنمان شدهاند، حتی با اینکه اشکمان را برای شکست خوردنشان درآوردند…
(شرکت From Software بازیهای زیادی در کارنامه دارد ولی ما تنها به سراغ Demon’s Souls، Drak Souls I، Dark Souls II، Dark Souls III، Bloodborne، Sekiro و Elden Ring میرویم.) (بازیها به ترتیب انتشار قرار گرفتهاند و آخرین بازی یعنی Elden Ring رتبهی اول را دارد و کلا ربطی به برتری و اینجور چیزها ندارد!)
7. (Demon’s Souls) Maiden Astraea
میازاکی رسماً کار خود را با Demon’s Souls شروع کرد (او در بازی Armored Core نقش طراح را داشت) و سعی کرد ایدهها، طراحیها و نوع داستانپردازی خود را با این بازی محک بزند. ایدهی میازاکی برای اهالی From Software زیاد خوشایند نبود، زیرا در آن برهه یعنی نسل هفتم کنسولهای بازی، محصولات اکشن، ماجراجویی طرفدار بیشتری داشتند و بازیهای Hardcore به DMC و Byonetta محدود بودند. Demon’s Souls درجهی سختی برای تنظیم نداشت، بخش Tutorial یا آموزشی صرفاً محدود به چند خط توضیح در حین انجام گیمپلی بازی میشد، برای یادگیری بازی باید Boss میکشتید (یعنی سختترین دشمنان بازی)، با هر قدم مرگ بر گونهی شما بوسه میزد و این سوال در ذهنتان میچرخید که دقیقاً من اینجا چه غلطی میکنم؟!
استقبال از بازی Demon’s Souls خوب بود و به ویژه منتقدان کهنهکار را سرذوق آورد، آنها که بازیهای کنسولهای نسل سوم و چهارم را بیاد داشتند و دلشان برای بازیِ بدون درجه سختی و Hardcore واقعی لک زده بود. اولینبار در این بازی بود که ما معنای Boss را درک کردیم، بازیهای دیگر هم Boss Fight داشتند ولی Demon’s Souls آنها را دوباره تعریف کرد و آنها را سد راه ما برای پیشرفت در بازی قرار داد.
درمیان این Bossها در بازی Demon’s Souls مبارزه با Maiden Astraea خاطرهانگیز بود. بازیهای سری Soulsborne تا دلتان بخواهد مبارزات دراماتیک دارند ولی اولین مبارزه دراماتیک با Maiden Astraea شروع شد. در واقع تنها انسان خوب و نیکوکار Boletaria این دوشیزهی پاکدامن است! او به میان مردمان عاجز و بدبخت رفته تا به آنها کمک کند. اما به همان اندازه که مردم برای شفا دادن به Astraea ارواح بیچارگان را تقدیم میکردند، او را به مسیر Arch Demon شدن سوق میدادند. متاسفانه برای به اتمام رساندن بازی باید این دوشیزه را هلاک کنید که این Boss Fight اصلاً خوشایند نیست. آری به همین دلیل ساده مبارزه با این باس یک سروگردن از بقیه Bossهای بازی Demon’s Souls بالاتر است.
6. (Dark Souls I) Artorias
بازی Dark Souls در سال 2011 منتشر شد و دنبال کنندهی همان راه Demon’s Souls بود ولی در داستان و Gameplay و بعضی اِلمانهای بخصوص تفاوتی فاحش با Demon’s Souls داشت. حال که ایدههای میازاکی عملی شده و جواب هم داده بودند، From Software از میازاکی خواست تا دوباره دستبهکار شود و بازیای دیگر خلق کند. منبع الهام Dark Souls برای میازاکی داستانهای غربی، به ویژه میتولوژی یونان و شمال اروپا بود. اما یکی از منابع الهام اصلی برای این بازی Mangaیِ Berserk بود که میازاکی حتی بسیاری از طراحیهای کنتارو میورا (خالق مانگایِ Berserk) را مستقیماً در دنیای Dark Souls وارد میکرد [بیشترین الگوبرداری را Elden Ring دارد].
جدای از اینها، جو و اتمسفر افسردهکنندهی بازی، محیط بیمارگونه، مردمان سلاخی شده، فریادهای زجرآور، بازی را برای بازیکنان خاص میکرد. یا عاشق Dark Souls بودید یا از آن نفرت داشتید. اما ما میخواهیم دربارهی بیادماندنیترین Boss بازی صحبت کنیم، موردی که نمیشود تنها یک نفر را انتخاب کرد، اما به نظرم Artorias بهترین مبارزه و پیشزمینهی داستانی را درمیان بقیه دارد.
شوالیهای که برای رهانیدن تاریکی فرستاده شد ولی خود گرفتار تاریکی شد و عقلش را از دست داد. اما قبل از آن گرگ وفادارش Sif را نجات داد تا صدمهای نبیند. اکنون Artorias درون باغی بزرگ بیهدف سرگردان است، Ciaran ملقب به تیغهی ارباب، برای پیبردن به سرنوشت او اینجاست، زیرا برای معشوقهاش دلتنگی میکند، اما این عشق یکطرفه بود. بخاطر Artorias بود که Ciaran از تنفر داشتن از نژاد انسانها دست کشیده بود. بعد از آنکه Artorias را از رنج و محنت رهایی میبخشید میتوانید Soul مربوط به Artorias را به Ciaran بدهید تا دردِ دلتنگیِ Ciaran را اندکی تسکین دهید.
5. (Dark Souls II) The Pursuer
تعداد Bossهای بازی Dark Souls II زیاد است و انتخاب از بین آنها هم سخت، اما به نظر من جذابترین آنها The Pursuer است. او همانطور که از نامش مشخص است تعقیبکنندهی شماست و تا شما را هلاک نکند، وِل کن شما نیست. شمشیر بزرگش و آن سپر بزرگ، بعلاوهی زره سنگین و سیاهاش برای ترساندن ما ساخته شده، ضربات ما به او آنقدر ضعیف است که گویی او را نوازش میکنیم. اگر نسخهی Scholar of the First Sin را انجام داده باشید میدانید که او در مکانهای مختلف به عنوان Miniboss ظاهر میشود تا گند بزند به تمام لذتی که از بازی میبریم. در مواجهی با او به عنوان Boss، او سلاحش را به Curse آغشته میکند که میتواند شما را در جا بکشد. در صورتی که Levelup آنچنانی به کاراکتر خود نداده باشید، مبارزه با او میتواند تبدیل به طولانیترین مبارزهی عمرتان شود.
4. Bloodborne (Gehrman)
بازیِ Bloodborne در میان دیگر عناوینی که میازاکی تا سال ۲۰۱۵ ساخته بود، متفاوت بود. دیگر خبری از دفاع و گارد گرفتن در بازی نبود، خبری از دنیایی فانتزی و سلاحهای قرون وسطایی نبود، کاراکتر شما فردی بود که برای درمان بیماری لاعلاجش پا به کابوسی بیپایان میگذاشت. Bloodborne رنگوبویی متفاوت داشت، سرخ به رنگ خون، مشمئزکننده مانند اجساد مردهی انسانها و هیولاهای سوزانده شده در گوشه و کنار خیابانهای یارنام، آری این Bloodborne بود متفاوتترین بازیای که میازاکی تا به حال ساخته است…
وقتی از بهترین بازی حرف میزنیم باید اشاره کنیم، موسیقی بازی که توسط موسیقیدانان غربی و ژاپنی ساخته شده، تم وحشت را به درون رگهای شما تزریق میکرد و دنیای پر از هیولاها و داستان عرفانی آن را برایتان با نتهای گوناگون و ملودیهای وحشتناک، بازگو میکرد. داستانی که در ابتدا به طمع انسان برای رسیدن به قدرت بیشتر میپرداخت و بعد از مدتی، شکل عارفانه به خود میگرفت و داستان مردمانی را تعریف میکرد که برای ارتباط با خدا، به ناگاه موجوداتی از ابعاد بالاتر را احضار کرده بودند که آن موجودات از انسانها برای امیال خود بهرهکشی کردند. برای من از بین Gehrman و Maria و یا Orphan of Kos انتخاب بهترین Boss سخت است، اما Gehrman را به دلیل داستان غمانگیزش بر میگزینم. در جایی که استاد و شاگرد رو در روی یکدیگر قرار میگیرند، استاد میخواهد تا شاگردش را از کابوس دردناکی که گرفتارش آمده رهایی بخشد، او را هلاک کند تا آزادی را در برگیرد و شاگرد میخواهد استادش را از رنجی که در تمامی این سالها او را رها نکرده، برهاند، حماسی تر از این هم مگر میشود.
خاطره انگیزترین باس های From Software
3. (Dark Souls III) Lorian and Lothric Prince
در سال ۲۰۱۶ نسخهی سوم و پایانی بازی Dark Souls III منتشر شد که طرفداران مجموعه را دوباره وارد دنیای فانتزی و مخوف این سری کرد. اِلمانهای قبلی Dark Soulsها بعلاوهی سریعتر شدن مبارزات، از جمله مواردی بودند که به Gameplay بازی اضافه شدند. با اینکه بازی به بزرگی شماره دوم نبود ولی همچنان جان Playerها را به هر طریق ممکن به لبشان میرساند و مبارزات سریعتر و جذابتر از قبل شده بود. در میان Bossهای بازی شاهزاده لوتریک و برادرش لورین برای من بیادماندنی هستند. لوتریک از دوباره برافروختن شعله سر باز زده و میخواهد ببیند تاریکی چه ارمغانی برای دنیای او به بار میآورد. از جمله factهایی که دربارهی لوتریک باید بیان کرد این است که برادرش لورین، بخاطر نفرینی که لوتریک را در بر گرفته بود چلاق و لال گشته است!
این نفرین باعث شده است که لوتریک نگاهی نهیلیستی به دنیای Dark Souls داشته باشد و از روشن کردن شعلهی اولین کوره، سر باز زند. لوتریک قرار بود وارث “ارزشمند” خاندان لوتریکها باشد، وقتی با او روبرو میشویم، متوجه خواهیم شد که او پوستی رنگپریده دارد، انگشتانش بلند و ناخنهایش مانند پنجههای اژدهایان است. احتمالاً اوسایرس میخواسته خاندانش را به خون اژدهایان پیوند بزند، حال بخاطر ایجاد وارثی قدرتمند یا وارثی که بتواند شعلهها را روشن کند. براساس آیتم Divine Blessing احتمالاً Gwynevere مادر هر دو شاهزادهی جوان باشد. مبارزهی با آنها سخت نیست ولی مفاهیم فلسفی لوتریک و اینکه دوست دارد پایان دنیا را ببیند برایم جالب بود، زیرا در آن زمان من نیز دوست داشتم بجای روشن کردن شعلهی آتش، سرنوشت را جور دیگری رقم بزنم. به همین دلیل پایانی که Yuria برایم به ارمغان آورد خیلی جالبتر بود.
2. (Sekiro, Shadow Die Twice) Isshin Ashina
برای انتخاب بیادماندنیترین Boss بازی Sekiro افراد زیادی وجود دارند و انتخاب یک گزینه کار سختی است ولی برای من Isshin Ashina از همه جالبتر بود. او در ابتدا به صورت یک NPC در بازی ظاهر میشود و از ریخت و قیافهاش مشخص است که باید مردی قدرتمند باشد، بعدها در پشت نقاب نیز با ما ملاقات میکند و از شمشیرزنی ما تعریف میکند. برای مبارزهی با او باید به دنبال پایانبندی Shura Ending بروید تا بتوانید با او مبارزه کنید و تروفی او را به ویترین خود اضافه کنید. خونسردی او در مبارزه برایم جالب بود او قدمهایی شمرده برمیداشت و به ناگاه مانند تیری که از کمان رها میشود به سمت من یورش میآورد. اوایل این آداب و رسوم او برای مبارزه جذاب بود ولی وقتی چندین دفعه ناکارم کرد، کمکم ناسزا و دریوری بود که نثارش کردم!
1. (Elden Ring) General Rahdan
در میان Bossهای Elden Ring به نظرم از همه بیادماندنیتر میتواند ژنرال رادان باشد، پیشزمینه داستانی جذابش، نحوه پیکار با او، احضار کردن دیگر Npcها برای یاری رسانی، اینکه ۱۰ نفر بر سر یک باس که سوار اسبی کوچک است و خود بسان کوهی بزرگ با سرعتی باورنکردنی به این سو و آنسو میرود، واقعاً جذاب، هیجانانگیز و خارقالعاده و در عین حال طنزآمیز بود. ژنرال رادان را در اولین پیکار در رویارویی دوم شکست دادم، بار اول مقلوب حرکت محیرالعقول او شدم که مانند موشک به آسمان میرود و ناپدید میشود، بعد مانند شهابسنگی بر سر من، بلاید و الکساندر و دیگران خراب شد. در +NG دوم اما او را تک نفره بدون احضار کردن دیگران و یا ارواح شکست دادم و این موضوع برایم جالب نبود، در مابقی +NGها همواره دیگران را Summon میکنم تا نهایت لذت را ببرم، از خرد شدن الکساندر، به هوا پرت شدن بلاید بخاطر ضربات ژنرال رادان و یا فرار کردن Patches از نبرد بخاطر ترسیدن از ژنرال، همه و همه این مبارزه با باس را برای من بیادماندنی کرده است…
امیدواریم از خاطره انگیزترین باس های From Software لذت برده باشید برای خواندن مطالب مشابه به بخش بازی ویدئویی مراجعه کنید.
ممنون خیلی عالی بود مرسی